روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 56

آن, ضريب همبستگى است كه بايد بين مثبتِ يك (1+) و منفيِ يك(1ـ) باشد. اگر به مثبتِ يك نزديك باشد, يعنى اين دو پديده, خيلى با هم رابطه دارند و اگر به منفيِ يك نزديك باشد, يعنى همبستگى منفى دارند.
فرض كنيد در مورد اين كه هوش انسان با پيشرفت تحصيلى رابطه دارد يا خير, يك تست هاى هوشى از بچّه ها مى گيرند كه نمره دارد.نمونه هاى اين آزمون هوش, فرض كنيد كه از ده تا صدوچهل است. هزار تا بچّه را مى دهند به روانشناس. آن وقت, يك دسته عدد به دست مى آيد, مثلاً: 10ـ 15و 112ـ 120. معدّل سال قبل آنها در رياضى و معدّل سه سال قبل آنها در رياضى, هر كدام, يك عدد مى شود. نمره هاى اوّل, بين 10 و 140 و نمره هاى دوم, بين صفر و بيست است. دو ستون نمره داريم; يكى را مى گذاريم X و ديگرى را Y. اينها را داخل فرمول همبستگى قرار مى دهيم. عدد حاصل مى شود: 7/ 0 و 8/ 0 كه مى گوييم بين «بهره هوشى» و «رياضى», رابطه خيلى قوى برقرار است.
شما بچه تان را پيش من مى آوريد و مى گوييد كه در درسش ضعيف است; يك سال هم رد شده و خلاصه: هوشش خوب نيست! من مى پرسم: «رياضى او چه طور است؟». مى گوييد: «رياضى اش خوب است; ولى در حفظيات, ضعيف است». مى گويم: «هوش او خوب است. شما دنبال چيز ديگرى بگرديد». ديگر لازم نيست تست هوش بگيريم; چون تحقيقات, نشان داده كه بين هوش و رياضى, ضريب همبستگى بالاست.
اين هم بحث دوم بود. روش هاى روانشناسى از همين كارهاى دقيقِ آمارى مثل تعيين ضريب همبستگى شكل مى گيرند.
اهمّيت تحقيقات ميدانى را هم تقريباً عرض كردم. اين كه برخورد ما با روانشناسى, يك برخوردى باشد كه دنبال علّت ها و دنبال انگيزه رفتارها برويم; امّا يك نكته ديگر در همين زمينه باقى مى مانَد كه مقدّمه سوم من است و عرض مى كنم.
آموزش و پرورش, از روانشناس, چه استفاده اى مى كند؟ قوّه قضائيه چه طور؟ صدا و سيما چه طور؟ دعوتى كه از روانشناس مى كنند, براى بررسى يك پديده است كه علل و انگيزه هايش را بدانند و بعد, جلويش را بگيرند.به عنوان مثال, در مورد مسئله

صفحه از 59