روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 59

كاربرد روانشناسى در فقه الحديث

حالا برگرديم به بحث درباره حديث. ببينيم ما در حديث پژوهى يا فقه الحديث, از روانشناسى چه استفاده اى مى توانيم ببريم. به نظر من,سه استفاده مى توانيم بكنيم. يكى نگاه تحليلگرانه يا علّت يابانه به روايات است كه اصولاً خصوصيت روانشناس است. مثلاً شما در روايت مى خوانيد كه: «الغيبةُجُهدُ العاجز». مى بينيد كه حضرت, غيبت را به عجزْ نسبت داده است. اين ديد ما كه ببينيم چه رابطه اى بين عجز و غيبت هست, مى شود روانشناسى. به همين يك روايت هم نگاه نمى كنيم; تمام روايات را جمع مى كنيم. الحمدللّه مراكز تحقيقى ما به آخرين نرم افزارها مجهّزند. دارالحديث هم واقعاً در اين زمينه خيلى كار كرده است. روايات را جمع مى كنيم و كنار هم مى گذاريم. در اينها يك مجموعه اى از علّت ها پيدا مى شود.
در احاديث مى خوانيم كه حسد, بد است و گناه دارد. طبعاً بايد دنبال اين باشيم كه چرا آدم, حسادت مى كند, و چه بكنيم كه بچّه مان حسود نشود و به فرض: «چرا من حسودم؟». اگر من اين چراها را بفهمم, زودتر درمان مى شوم. حسد, بيمارى است و در درمان بيمارى, بايد علّت را شناخت. كلّيه گناهان اخلاقى ما بيمارى اند و روانشناس, يكى از كارهايش روانْ درمانى است. مثلاً مى خواهيم بدانيم كه چرا اضطراب و يا افسردگى پيدا كرده ايم. تمام روايات درباره اخلاقيات را نگاه بكنيد. يك جا مى خوانيم: «الشهوات أعلال قاتلات». ۱ شهوت ها علّت و بيمارى اند.در جاى ديگر هست: «الحسد داء…». ۲ بايد هر حديثى با تعبير «داء» و «وَجَع» و امثال اين تعبيرات داريم, جستجو كنيم. مثلاً در حديث آمده است: «لاوَجَعَ أوجع مِنَ الكِبر». ۳ در مورد حسد, كبر, بُخل, و…,تعبيراتى مانند: درد, بيمارى و مرض, در روايات داريم. پس بايد با نگاه درمانى

1.غررالحكم, ج۲, ص۴۸.

2.همان, ص۷۲.

3.…

صفحه از 59