نگاه كنيم تا بتوانيم اين گونه بيمارى ها را رفع كنيم. بايد دنبال علّّت ها بگرديم.
كار دومى كه روانشناسى مى تواند در مورد احاديث و روايات انجام دهد, از طريق تحقيقات ميدانى است; يعنى با پرسش نامه, مصاحبه, آمارگيرى, جمع بندى, و رسيدن به وجوه مشترك. خُب, شما مى گوييد كه روايت از معصوم است و در متون حديثى است و مردم هم الآن, در عالم خارج, هستند. اين دو چه ارتباطى با هم دارند. غربى ها مى آيند درباره حقّانيت يا بطلان يك مسئله, آمار مى گيرند و نظر سنجى مى كنند. اگر روايتى قطعى الصدور باشد, براى ما يك نوع برهان است; حجّيت تام دارد و ديگر نمى توانيم بگوييم كه: «حسد, خوب است; چون مردم گفته اند». آيا ما مى خواهيم از نظرسنجى, اين استفاده را بكنيم؟ يك نمونه را عرض كنم تا منظور از نظرسنجى مورد نظر ما, واضح شود.
در جلسه اى با يك گروه خانم هاى فاضل, قرار شد كه در مورد «تكلّف», صحبت كنيم. اين كه چرا تكلّف را انتخاب كرديم, خودِ آن, با يك ديد آماريِ روانشناسى بود. به آنها گفتم كه ده تا از مسائل و مشكلاتى را كه در زندگى ما هست و گريبانگير ماست, بگوييد. هزار و پانصد مورد نوشتند كه البته مشتركاتى هم داشت. وجوه اشتراك آنها را درآورديم و به رواياتْ مراجعه كرديم تا ببينم در فهرست روايات, اين مشكلاتى كه گفته اند, در جوامع روايى ما, ذيل چه عنوان هايى هست. تحقيق ميدانى يعنى همين گونه روش ها. ما اوّل از درد شروع كرديم;كارى كه در اجتهاد و در فقه بايد كرد; چون ما مشكلات مردم خود را مى بينيم. بعد, آنها را براى درمان, بر حديثْ عرضه مى كنيم. اين نظر خواهى ما هم يك كار ساده آماريِ روانشناسى بود. بعد به اين نتيجه رسيديم كه بهتر است راجع به: تكلّف, شُكر, زهد و… بحث و گفتگو كنيم.
تكلّف را به عنوان نمونه مى گويم. حتى اگر خود من يا شما به عنوان يك فرد, بياييم و مجموعه اى از روايات را در بياوريم و به مردم بدهيم, نمى دانيم چه طورى مصداق امروزى اش را بگوييم كه به دل بنشيند و مشكل جامعه درمان شود. من آمدم براى جمع آن خانم ها كه داراى مدرك تحصيلى از سوم راهنمايى تا دكترى بودند, تكلّف را معنا كردم, از لحاظ لغوى و از روايات. از كدام روايات؟ از رواياتى كه تعريف عملياتى دارند. در