روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 61

روانشناسى يك بحثى هست به نام تعريف عملياتى. يك خانمى مى آيد پيش من يا شما و مى گويد: «بچه اى دارم كه لجباز است. چه كار كنم؟». من مى گويم: «لجباز يعنى چه؟ تو به چه كسى مى گويى لجباز؟». همين كه بتواند حد و رسم اين قضايا را تعريف كند, بتواند مشخّص كند كه ويژگى هاى لجباز چيست, مهم است. شايد من بتوانم بگويم كه اين حد از لجبازى كه در فرزند او هست, يك امر طبيعى است. ما معمولاً در كارهاى روايى, بخصوص در مسائل اخلاقى, بايد آن تعريف را دقيقاً بگوييم. اصولاً در مفاهيم اخلاقى ـ تربيتى, بدون ارائه تعريف عملياتى, پيشرفتى نخواهيم داشت.
تكلّف, واژه اى عربى است, به معناى «خود را به سختى و مشقّت انداختن». بيش از اين را بايد از متن روايات در بياوريم و هر روايت را نگاه بكنيم. خود ائمّه(ع) گفته اند كه آدم متكلّف, اين خصوصيات را دارد: يك,دو, سه و…. بعد در جمع آن خانم ها گفتيم كه تكلّف, يعنى اين و آدم متكلّف, اين كارها را مى كند. حالا شما در جلسه بعد, بياييد و بگوييد كه چه كارهايى در شرايط كنونى و در زندگى خودمان انجام مى دهيم كه به اين تعريف, نزديك است. حدود هفت هشت مورد از نمونه هايى كه آنها گفتند, در ظاهر رواياتْ نبود; امّا در تبيين روايات, بود. مثلاً «المتكلّفُ ظاهرُهُ رياءٌ و باطنُهُ نفاقٌ; شخص متكلّف, در ظاهر, ريا مى كند و در باطنش نفاق است», ۱ با نوشته هاى آن خانم ها مطابقت داشت كه چه طور آدم براى برخى آدم ها سفره مى اندازد, چه مى كند و چه مى كند; ولى در عمق وجودش از آنها ناراحت است; چون اگر ناراحت نبود و رودر بايستى نداشت, از پذيرايى آنها دلخور نبود و در اين كار, تكلّف نداشت. شخص متكلّف, صميميتى نشان مى دهد; ولى در باطن, صميميت ندارد و ظاهرش رياست. اين جا براى من روشن شد كه «ظاهرهُ رياء» را مى شود در مورد امروزى اش ه
م گفت. به جاى اين كه به فرض از معراج السعادة بگوييم.
بعد, شروع كرديم به توضيح دادنِ اين كه تكلّف, يكى از عواقب مهمّش اين است كه آدم متكلّف, ارتباطش با نزديكان و دوستان, قطع مى شود. اينها را خودشان مى گفتند. چرا انسان, تكلّف به خرج مى دهد؟ اين «چرا», يعنى روانشناسى. انسانى كه اين كار را مى كند,

1.بحارالأنوار, ج۷۳, ص۳۹۴.

صفحه از 59