روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 65

دارند;يكصد تايشان حدّ وسط اند; و پنجاه تايشان هم اصلاً حُسن التبعّل ندارند.
حالا ما دو گروه پيدا كرديم: آنهايى كه حُسن التبعّل دارند و آنهايى كه سوء التبعّل دارند. از اين جا كارهاى بعدى روانشناس شروع مى شود. روانشناس مى آيد و مى گويد كه من آزمون هايى دارم كه آرامش را مى سنجند, يا فرض كنيد تربيت فرزندان را مى سنجند. اين دو گروه را كه با ملاك آزمون حسن التبعّل, در دو قطب مخالف از هم تفكيك كرديم, حالا با تحقيقات بعدى,سلامت روان آنها را, سلامت روان بچّه هايشان را, پيشرفت بچّه ها را, سازگارى زناشويى و نبودن اختلاف در خانواده و… را تست مى كنيم. اين تست ها نشان مى دهند كه گروه «حسن التبعّل» ما از نظر آمارى تفاوت معنا دارى با گروه «سوء التبعّل» دارد. اگر نداشت, به هر صورت, حديثْ زير سؤال نمى رود; چون روايت را بايد از ديد امروزى و از منظر دانش هاى مختلف ديد. اين كه مى گويم از ديد امروزى يعنى به زبان علم امروز; زبانى كه با آزمايش و تحقيق به دنيا بگوييم و دنيا هم بفهمد و قبول كند.
اوايل انقلاب, ما با يكى اساتيد در دانشگاه تهران ـ كه الآن در دانشگاه «يو.سى.ال.آى (U.C.L.I)» امريكا, در دوره دكترى درس مى دهد ـ, در مورد طرح رايانه اى كردن اصول كافى همكارى هايى داشتيم. اين طرح, قرار بود در سازمان برنامه و و بودجه اجرا بشود.در جريان اين همكارى, به اين فكر افتاديم كه با ديدگاه هاى روانشناسى, مسئله قضاوت زنان, مورد ارزيابى قرار بگيرد; يعنى چيزى بگوييم كه مثلاً امريكايى ها هم بفهمند. به هر صورت, بحث در اين است كه زن, بيشتر تحت تأثير عاطفه قرار مى گيرد. همه اش در فكر تحقيقات تجربى بوديم كه فيلمى در مورد آن درست كنيم. از طرفى با كانون پرورش فكرى هم همكارى مى كرديم تا فيلم هايى را به وسيله كارگردان هاى كانون بسازيم. با بعضى كارگردان ها هم صحبت كرديم كه سوژه فيلم, طورى باشد كه در آن, يك قتلى صورت بگيرد; ولى داستان, آن چنان پيچيدگى و ابهام داشته باشد كه خلاصه آدم دلش به حال قاتل بسوزد. يك مسائلى در فيلم باشد كه نهايتاً تماشاگر, دلش بخواهد كه قاتل, اعدام يا مجازات نشود. همين الآن در زندان هايمان بچّه هايى داريم كه با قيافه معصومانه, قتلِ عمد كرده اند. بعضى, قيافه هاشان طورى است كه اگر آدم ببيند, دلش مى سوزد. قرار بود مصاحبه با يكى

صفحه از 59