دفاع از حديث(9) - صفحه 131

مشتق ساخت. خداوند, محمود است و من محمّد; و براى تو ـ اى على! ـ از نام هاى خودش نامى را مشتق كرد. خداوند, عليّ اعلاست و تو على هستى; و مشتق كرد براى تو ـ اى حسن! ـ از نام هاى خودش نامى را. او محسن است و تو حسن هستى; و براى تو ـ اى حسين! ـ از نام هاى خودش نامى را جدا كرد. خداوند, ذوالإحسان است و تو حسين هستى; و از نام هاى خودش نامى براى تو ـ اى فاطمه! ـ گشود. خداوند, فاطر است و تو فاطمه هستي…».
آن گاه علامه شوشترى در بيان جعلى بودن اين روايت مى نويسد:
آيا ممكن است پيامبرى كه فصيح ترينِ عرب بوده است, گذشته از مقام والاى پيامبرى, آنچه را كه در اين روايت آمده است, بر زبان جارى كند و بين دو ريشه «فطر» و «فطم», تفاوت نگذارد؟ درست است كه در اشتقاق يك واژه از واژه ديگر, لازم نيست كه حروف زايد موجود در واژه مادر, در واژه مشتق نيز باشد; ولى حروف اصلى حتماً بايد محفوظ بمانند; چرا كه بدون تماميِ حروف اصلى, اشتقاق, معنا ندارد.

توضيح ما

به نظر نويسنده محترم الأخبار الدخيلة, نام «فاطمه» نمى تواند از واژه «فاطر» اشتقاق يابد; چرا كه فاطر, از ريشه «فَطَرَ» گرفته شده و فاطمه, از ريشه «فَطَمَ» و اين دو از هم جدايند. اين نكته باعث شده كه روايت مذكور, به شدت از سوى نويسنده محترم, محكوم به جعل شود و در زمره روايات مجعول قرار گيرد.

دفاع ما

نقد حديث با قرآن و عقل, پذيرفته است; ولى نقد حديث, با مبنايى صرفى يا نحوى قابل قبول نيست و اشتقاق صرفى, جزو قوانين مسلّم نيست و مى توان مبناى جديدى براى اشتقاق تعريف كرد, مثلاً اشتقاق در معنا. بنابراين, چه دليل قاطعى بر ادّعاى تحريف در اين حديث شريف داريم؟

صفحه از 151