نگاهي به مقدّمه كتاب «اسرار آل محمد» - صفحه 171

ص39, به ذكر نام دانشمندانى مى پردازد كه كتاب سليم را نقل كرده اند; ولى هيچ نشانى از شيخ كلينى و شيخ صدوق در ميان نيست و شيخ طوسى هم آن را به نقل از ابن غضائرى آورده است كه مؤلف, تا سرحدّ انكار وى پيش رفته است. آيا عدم ذكر محدّثان جليل القدرى همچون كلينى و صدوق, لااقل تأمّل برانگيز نيست؟ چرا كلينى و صدوق, از كتابى كه به تعبير محقّق محترم از زمان امام صادق (ع) معروف بوده و آن حضرت در تأييد كتاب و مؤلفش آن گونه سخن گفته اند, ۱ در الكافى و كتاب من لايحضره الفقيه, مطالبى به ميان نياورده اند؟ آيا اين كلام, شبيه عبارت «الكافى كافٍ لشيعتنا» نيست كه به اعتقاد برخى از معاصران, از ساخته هاى اخبارى هاست و سند روشنى هم برايش ذكر نشده است؟ و چرا بايد مدارك مورد استناد محقّق محترم, از بحارأنوار به بعد باشد؟
همچنين در ص46, در بحث از «نام مشهور كتاب» مى نويسد:
در طول قرن ها, در لسان علماى متقدّم و متأخّر, همين نام =[كتاب سليم بن قيس الهلالى] براى كتاب سليم به كار رفته است.
آن گاه به نام بزرگانى اشاره مى كند كه همين نام را در كتاب هايشان آورده اند; ولى جالب اين است كه در اين جا هم هيچ سخنى از محدّثان بزرگوارى همچون شيخ كلينى و شيخ صدوق در ميان نيست. علاوه بر اين كه برخى از دانشمندانى كه نام برده, اساساً محدّث نبوده اند و تأييد يا نقل برخى ديگر از متأخّران, هيچ گاه سند وثاقت صد در صد كتاب تلقّى نمى شود.

دفاع از شخصيّت سُليم و اصل كتاب وى

آنچه تا كنون بيان گرديد, تنها بيان پاره اى نقايص و عيوب در معرّفى كتاب سليم از مقدمه كتاب اسرار آل محمد(ص) و نقد و بررسى آن بوده است. همان گونه كه در آغازْ اشاره شد, هدف نگارنده, اثبات يا نفى سليم و كتابش نبود. اين,موضوعى است كه مجالى گسترده تر از اين مى طلبد; ولى با اين همه, نگارنده با مطالعه محدودى كه در زمينه سليم

1.همان, ص۴۷ و ۵۸.

صفحه از 173