نگاهي به مقدّمه كتاب «اسرار آل محمد» - صفحه 159

بى ترديد, شخصيت ابان, به بحث و پژوهش ژرف ترى نيازمند است كه به دور از هرگونه پيش فرض و پيش داورى باشد, و با امثال اين مطالب, نمى توان مدّعى تحقيق عميق در سرگذشت ابان و حتّى سليم بود. به طور حتم, دانشمندانى كه تا حدودى احاديث كتاب سليم را مورد ترديد قرار داده اند, علاوه بر پاره اى مطالب خلافِ واقع اين كتاب, به شخصيت ناشناخته ابان هم نظر داشته اند. جمع ميان آنچه مترجم بيان كرده است, يعنى در زمره اصحاب ائمه بودن و در عين حالْ محدّث عامه بودن وى, كار چندان ساده اى نخواهد بود.

نكته سوم

مترجم در بحث «انتقال كتاب از ابان به ابن اُذَينة» چنين مى نويسد:
اتّفاق عجيبى كه در سال 138 هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد], اين بود كه يك شب, سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم, نزديكى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مى روى. درباره امانت من, تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعده اى كه به من در مورد كتمان آن داده اى, عمل كن و آن را جز نزد مردى از شيعيان اميرالمؤمنين(ع) كه صاحب دين و آبرو باشد, مسپار». اين خواب, از رؤياهاى صادقه بود; چه آن كه يك ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت… صبح آن شب كه ابان, سليم را در خواب ديد, با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه كتاب را با او در ميان گذشت. سپس كتاب را رسماً به او تحويل داد و او هم مانند سليم, تمام كتاب را براى ابن اذينه قرائت كرد… بيش از يك ماه از تحويل كتاب سليم به ابن اذينه نگذشته بود كه ابان, در ماه رجب سال 138 هجرى در بصره از دنيا رفت. ۱
اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است, مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان

1.همان, ص۳۴ـ۳۵.

صفحه از 173