نگاهي به مقدّمه كتاب «اسرار آل محمد» - صفحه 161

توجيهات ديگرى كه در صفحات بعدى كتاب آورده ايد, نمى تواند كافى باشد و هدف مورد نظر شما را تأمين كند.
در همين زمينه بايد توجّه داشت كه صرف موجود بودن سخنى از ائمه(ع) در تأييد كتابى در همان كتاب, نمى تواند دليل درستى ادّعاى مؤلّف باشد. اين كه مى فرماييد در فلان نسخه خطّى كتابِ سليم موجود است كه يكى از امامان(ع) درباره وثاقت آن, چنين و چنان فرموده, ۱ هرگز ادّعاى شما را اثبات نخواهد كرد. اگر اين تأييد امام را ديگران هم در كتاب هايشان نقل كرده باشند, البته نه به نقل از كتاب سليم و طريق روايى ابان, پذيرفتنى و قابل قبول است ولى اگر ناقلِ سخنِ امام, نسخه خطّى كتاب سليم بود, در اين صورت, منطق علمى و روش تحقيق, حكم مى كند كه با دقّت و وسواس بيشترى بدان نگريسته شود; چرا كه ممكن است اين سخن از امام نباشد; بلكه منسوب به امام باشد.
به عنوان مثال, به اين عبارت از صفحه 57 كتاب, توجّه شود:
امام سجاد(ع) پس از سه روز كه كتاب سليم به طور كامل در نزد آن حضرت قرائت شد و امام(ع) به مطالب آن گوش فرادادند, فرمودند: «سليم, راست گفته است. خدا او را رحمت كند! اينها احاديث ماست كه نزد ما شناخته شده است».
مصادر اين حديث [در نقل هاى مختلف آن], چنين است:
1) در سرآغازِ كتاب سليم, ابن اذينه, از ابان نقل كرده است. در بحارالأنوار (ج1, ص76 و ج23, ص124) و نيز در اثبات الهداة (ج1, ص663) به نقل از كتاب سليم, نقل شده است.
2) اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى) (ج2, ص321) و وسائل الشيعة (ج18, ص72) نيز از آن كتاب =[ كتاب سليم] نقل كرده است.
3) مختصر البصائر (ص40); وسائل الشيعة (ج20, ص12) و بحارالأنوار (ج53, ص66) نيز از آن كتاب نقل كرده اند. ۲

1.همان, ص۳۱.

2.همان, ص۵۷.

صفحه از 173