نگاهي به مقدّمه كتاب «اسرار آل محمد» - صفحه 162

همان گونه كه ملاحظه مى شود, به تصريح مترجم محترم, مرجع تمام كتاب ها خودِ كتاب سليم است. آيا با اين وضعيت, واقعاً مى توان به ديده تأييد صددرصد به آنچه كه به امام(ع) نسبت داده شده, نگاه كرد؟ آيا قواعد علم رجال و درايه, به همراه عقل و منطق سليم, چنين اجازه و اعتمادى به انسان مى دهد؟ آيا حق نداريم بپرسيم چرا چنين كلامى را مثلاً مرحوم كلينى و مرحوم صدوق كه به عصر سليمْ نزديك تر از مؤلفان بزرگوار بحارالأنوار يا وسائل الشيعة هستند, ذكر نكردند؟ آيا حقيقتاً ساده انديشى نيست كه براى اثبات نسبت يك سخن به امام, به جاى منابع نزديك تر به عصر ائمه(ع), به منابع قرن يازدهم استناد كنيم؟
اگر خوف تطويل كلام نبود, نمونه هاى ديگرى از همين مورد را كه در صفحات 58 تا 60 كتاب, به همين منوال آمده, مى آورديم تا روشن شود كه مرجع تمام منابعِ به ظاهر متعدد, به يك مرجع, يعنى كتاب سليم برمى گردد و با اين اوصاف, به هيچ وجه نمى تواند هدف مترجم محترم را برآورده سازد.

نكته چهارم

در صفحه 59 پس از توضيح سخن امام صادق(ع) در تأييد كتاب سليم, از جمله چنين آمده است:
بايد توجّه داشت كه امام صادق(ع), در زمانى كلام مزبور را فرموده اند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومت هاى غاصب, امكانى براى نشر و بسط

صفحه از 173