نگاهي به مقدّمه كتاب «اسرار آل محمد» - صفحه 165

است؟ و چگونه مترجم به خود, حق داده است كه برخى احاديث كتاب كافى را ـ على رغم همه تأييدهايى كه درباره اين كتاب و مؤلف بزرگوارش وجود دارد ـ مورد خدشه و ايراد قرار دهد؟ ۱ بگذريم از اين كه بعضى از بزرگانى كه مترجمْ سخن آنها را آورده, كتاب را تأييد نكرده اند; بلكه تنها به اين نكته اشاره كرده اند كه سليم از دانشمندان شيعه است كه داراى كتابى بوده است. همين و بس! و اين, غير از تأييد است; ولى با اين همه بايد توجه داشت همان گونه كه تأييد شخصى توسّط دانشمندان, وى را معصوم نمى كند, تأييد كتابى توسط آنها هم به معناى ايراد و اشتباه نداشتن آن نبايد تلقّى شود. اين تأييدها , مجموعى و مربوط به كلّيت يك فرد يا كتاب است, نه جزء جزء زندگى او يا تك تك مطالب كتاب. بى ترديد, تأييدهاى بزرگان درباره كتاب شريف كافى و مرحوم كلينى, اگر بيشتر از سُليم و كتابش نباشد, قطعاً كمتر از آن نيست; امّا با اين همه, بعضى از احاديث كافى, جاى تأمّل دارند, چنان كه مترجم هم بدان اشاره كرده است.

نكته ششم

در بحث ريشه يابى علل اشكال تراشى ها در كتاب سليم, مى نويسد:
با در نظر گرفتن عظمت كتاب سليم و جايگاه علمى آن از روز اوّل تا كنون و توجّه خاصّ علما به آن, شكّى باقى نمى ماند كه اشكال تراشى در مورد چنين كتابى و برخورد نامناسب با بزرگ ترين اصل از اصول چهار صدگانه شيعه, مسلّماً منشأ خاصّى داشته و بايد در صدد كشف آن باشيم. با دقّت در كيفيت طرح اشكالات و شكل جواب دادن علما به آنها مى توان يكى از پنج جهت زير را به عنوان علت اين امر, مطرح كرد:
1) مطالعه نكردن دقيق كتاب و بى توجّهى به اهميت خاصّ آن در جنبه هاى علمى از نظر عقايد و تاريخ;
2) اشتباه در مبانى و نظريات علمى در معناى غلوّ و امثال آن, و نيز اشتباه در

1.همان, ص۱۰۵.

صفحه از 173