سخنى درباره انحصارطلبى - صفحه 12

پاسخِ يك توجيه

ممكن است كسى بگويد : احاديث شكيبايى بر انحصارطلبىِ حكمرانان ، از باب تقيّه و عدم قدرت بر نهى از منكر و مبارزه با ظالم ، صادر شده اند و به همين خاطر ، نمى توان قاطعانه آنها را رد كرد .
پاسخ اين سخن ، آن است كه:
اوّلاً: احاديث شكيبايى بر استئثار ، مطلق است و از همين رو ، فتواى فقهايى كه آنها را پذيرفته اند نيز ـ همان طور كه پيش از اين گذشت ـ مقيّد به عدم قدرت نيست . اين فقها به طور مطلق ، فتوا به عدم جواز قيام بر ضدّ زمامداران جائر داده اند.
ثانيا: احكام تقيّه اى ، تنها در حوزه موضوع خود ، معنا پيدا مى كنند ؛ امّا احاديث مذكور ، مسلمانان را تا قيامت، از مبارزه نهى كرده اند.
ثالثا: مشروعيت تقيّه ، براى حفظ اساس دين است و لذا تقيّه ، در جايى كه چيزى اساس و فلسفه دين را تهديد مى كند ، حرام است ، چنان كه پيامبر خدا فرمود :
إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِى اُمَّتى فَليُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ ، فَمَن لَم يَفعَل فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّه ِ!۱
هر گاه ، بدعت ها در ميان امّتم ظاهر گشت ، عالِم بايد علمش را آشكار كند و هر كس چنين نكند ، لعنت خدا بر او باد!

1.الكافى: ج ۱ ص ۵۴ ح ۲ ، بحار الأنوار: ج ۵۷ ص ۲۳۴ .

صفحه از 13