سخنى درباره انحصارطلبى - صفحه 9

ب ـ دين در خدمت سياست مداران فاسد

بى ترديد، اين گونه فتاوا در تاريخ اسلام، نه تنها به تفكيك دين از سياست انجاميد، بلكه دين را در خدمت دولت مردان فاسدى قرار داد كه به نام دين ، حكومت كردند و در پوشش اسلام ، هر چه مى خواستند ، انجام دادند. بدين سان ، جمعى با عنوان محدّث و فقيه ، با تفكيك دين از سياست و با جلوگيرى از قيام مردم مسلمان براى احقاق حقوق خود و حاكم ساختن اسلامِ راستين در جامعه ، دانسته يا ندانسته ، بهترين و كارسازترين خدمات را به طاغوتيانى دادند كه در پوشش اسلام، بر مسلمانان حكومت مى كردند و بيشترين ضربه را به پيكر اسلام اصيل و تداوم حكومت اسلامى ، وارد ساختند.
بى جهت نيست كه امام زين العابدين عليه السلام خطاب به يكى از اين قبيل دانشمندان، به نام محمّد بن مسلم زُهرى ، ضمن نامه اى نصيحت آميز ولى تند ، مى نويسد:
فَلَم يَبلُغ أخَصُّ وُزَرائِهِم و لا أقوى أعوانِهِم ، إلّا دونَ ما بَلَغتَ مِن إصلاحِ فَسادِهِم وَ اختِلافِ الخاصَّةِ وَ العامَّةِ إلَيهِم!۱
نزديك ترين وزيران آنها و نيرومندترين يارانشان، نتوانستند به اندازه تو، بر تباهكارى هاى آنها سرپوش بنهند و [دل هاى] خواص و عوام را به سوى آنان بكشانند.
بنا بر اين ، عقل نمى تواند بپذيرد كه خاتم پيامبران الهى و كسى كه نويد مى دهد كه دين او بر همه اديان ، پيروز مى شود و تا دامنه قيامت، بر جهانْ حكومت مى كند ، به امّتش دستور دهد كه در برابر كسانى كه اصلى ترين فلسفه اجتماعىِ ديندارى (يعنى قيام به قسط) را هدف گرفته اند، سياستِ شكيبايى و سكوت را پيشه سازند ، و با اين فرمان ، تيشه به ريشه دين خود بزند ؛ بلكه درست به عكس ، او خود ، انتساب اين گونه احاديث را ـ كه فطرتِ دل و انديشه، از پذيرش آنها سر باز مى زنند ـ به خويشتن، نفى كرده و با اين معيار متين ، به مسلمانان هشدار داده كه او اين گونه سخن نمى گويد .

1.تحف العقول: ص ۲۷۶ ، بحار الأنوار: ج ۷۸ ص ۱۳۲ ح ۲ .

صفحه از 13