تحليل و بررسی آرايه متناقضنمايی در نهج البلاغه
سال
/ شماره پیاپی
/
صفحه
249-280
چکیده :
يکی از جذابترين مباحث زيبايیشناسيِ متن، بحث متناقض نماست. بهرهگيری از شگرد متناقضنما از عالیترين شيوههای آشنايیزدايی هنری به شمار میرود که موجب دور شدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگير بر مخاطب میگردد. نهجالبلاغه از جمله متونی است که شگرد متناقضنما در آن بسامدی قابل توجه و اثرگذار دارد. اين متن علاوه بر بعد دينی، اهل ذوق و بلاغت را شيفته بيان و اسلوب خود کرده، و قابليت آن را دارد که از اين نظرگاه ادبی نيز مورد بررسی قرار گيرد. چنين استنباط میشود که هرگاه حضرت علی قصد روشنگری درباره دنيا و يا ايجاد معرفت الهی در مردم را داشته، از اين فنّ بيانی بهره بيشتری برده است. شايد بتوان يکی از علتهای گزينش اين گونه بيان، در موضوعات پيشگفته را دو بعدی بودن دنيا و عدم شناخت حضرت حق با حواس ظاهری دانست. نکته ديگر اينکه بيشتر متناقضنماها با قرار گرفتن در قالب تشبيه از پيچيدگی و ابهام نخستين خود، فاصله میگيرند و در پی آن، مخاطب به زيبايی بافت اوليه کلام پی میبرد. پژوهش پيش روی، ضمن تقسيمبندی تازه از انواع متناقضنما، خطبهها و نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه را از اين چشم انداز، به بوته نقد و تطبيق میکشاند و موارد و مصاديق برجسته آن را رمزگشايی و تحليل میکند.
کلیدواژههای مقاله :نهج البلاغه، متناقضنما، آشناییزدایی، برجستگی زبانی.