النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلاً ؛ 1 و براى تو در روز ، تلاش بسيار است» .
«تسبيح» به معناى وارسته دانستن خداوند متعال است و اصل آن ، به معناى سرعت حركت در عبادت خداوند متعال است . 2
به نظر مى رسد كه كثرت استعمال تسبيح در تنزيه خداوند متعال ، اين واژه را در اين معنا تثبيت نموده است . از اين رو ، ابن فارِس ، معناى اصلى مادّه «سبح» را به دو اصل برگردانده است :
مادّه «سبح» دو اصل دارد :
يكى از آن دو ، به معناى عبادت است و ديگرى به معناى تلاش و كوشش ... از همين باب است «تسبيح» كه به معناى پيراسته دانستن خداوند بزرگ از هر بدى و عيبى است . «تنزيه» به معناى «دور كردن» است . عرب مى گويد : «سبحان من كذا» ؛ يعنى : دور است از او فلان چيز ... . 3
و «سبحان» ، علَم جنس و اسم مصدر است به معناى تسبيح . خليل بن احمد فراهيدى ، در بيان معناى «سبحان اللّه » مى گويد :
سبحان اللّه ، يعنى : منزّه و وارسته دانستن خداوند از هر چيزى كه سزاوار نيست به آن چيز وصف شود . منصوب بودن «سبحانَ» ، به اعتبار قرار گرفتن در موضع فعل است ، به معناى «تسبيحاً للّه » ؛ يعنى : خدا را پاك و منزّه مى دارم . 4
تسبيح ، در قرآن و حديث
در قرآن كريم ، مادّه «سبح» و برگرفته هاى آن ، 92 بار به كار رفته است . در اين كتاب آسمانى و نيز در احاديث اسلامى ، كلمه «تسبيح» در معناى تنزيه استعمال شده است .