271
منتخب نهج الذكر (ع-ف)

و اين خود ، بهترين گواه است بر اين كه مراد از تسبيح در آيه ، صِرف دلالت كردن موجودات به نفى شريك و جهات نقص از خداوند متعال نيست ؛ زيرا اين خطاب كه : «وَ لَـكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ؛ ليكن شما تسبيح آنها را نمى فهميد» ، يا خطاب به مشركان است و يا به همه مردم ، اعم از مؤمن و مشرك ، در حالى كه مشركان هم ، به هر حال ، دلالت اشيا بر سازنده شان را مى فهمند ، در صورتى كه اين آيه مى گويد نمى فهمند و فهميدن را از آنها نفى مى كند . . .
پس ، حقيقت آن است كه تسبيحى كه آيه شريف ، آن را براى هر موجودى ثابت مى داند ، تسبيح به معناى حقيقى آن است . در كلام خداوند متعال به تكرار ، اين معنا براى آسمان ها و زمين و هر موجودى كه در آسمان ها و زمين است ، اثبات شده است و در اين ميان ، مواردى وجود دارد كه جز تسبيح حقيقى را بر نمى تابد ، مانند اين آيه شريف : «وَ سَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ۱
؛ و كوه ها و پرندگان را همراه با داوود به نيايش وا داشتيم»
و اين سخن او كه : «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِىِّ وَ الْاءِشْرَاقِ۲؛ ما كوه ها را با او مسخّر ساختيم كه شامگاهان و بامدادان ، خدا را نيايش مى كردند» و نزديك به اين آيه است اين سخن خداوند كه : «يَـجِبَالُ أَوِّبِى مَعَهُ وَ الطَّيْرَ۳؛ اى كوه ها! با او [در تسبيح خدا ]همصدا شويد و اى پرندگان! [شما نيز همنوا شويد]» . معنا ندارد كه اينها را حمل بر تسبيح آنها به زبان حال كرد.
و سخن خدا كه : «إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ؛ همانا او بردبار و آمرزگار است» ، يعنى : خداوند ، مهلت مى دهد و در كيفر دادن ، شتاب نمى ورزد و كسى را كه به درگاه او توبه كند و باز گردد ، مى آمرزد . اين دو صفت بر منزّه بودن

1.انبيا : آيه ۷۹ .

2.ص : آيه ۱۸ .

3.سبأ : آيه ۱۰ .


منتخب نهج الذكر (ع-ف)
270

وَ الْأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ ؛ آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست ، او را تسبيح مى گويند» ، تسبيح حقيقى را براى آنها اثبات مى كند ؛ يعنى اين كه آسمان هاى هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست ، با وجود خود و با ارتباطشان با ديگر موجودات هستى سخن مى گويند و بيان مى دارند كه پروردگارشان از آنچه مشركان به او نسبت مى دهند ، يعنى داشتن شريك و جهات نقص ، منزّه است.
و اين سخن او كه : «وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ؛ هيچ چيزى نيست مگر آن كه او را با ستايش ، تسبيح مى گويد» تسبيحگويى را به هر موجودى تعميم مى دهد . جمله قبلى هم با برشمردن آسمان هاى هفتگانه و زمين و هر موجودى كه در آنهاست ، همين معنا را بيان كرد ؛ امّا در اين آيه ستايش خداوند را بر تسبيح اضافه فرمود . پس مى فهماند كه هر موجودى ، همچنان كه خداوند متعال را تسبيح مى گويد ، او را ستايش هم مى كند و او را بر صفات و افعال زيبايش ثنا مى گويد.
همان طور كه در هر يك از اين موجودات ، چيزى از نياز و نقص وجود دارد كه به خود او باز مى گردد و چيزى از صنع زيباى خداوند و نعمت او در آنها وجود دارد كه منشأ آن ، خداست و از جانب او عطا شده است و همان گونه كه ظاهر ساختن اين موجودات در عرصه وجود ، خود ، به معناى اظهار نيازمندى و نقص آنها و نيز پرده برداشتن از منزّه بودن پروردگارشان از نياز و نقص است ـ كه اين ، همان تسبيح است ـ ، ظاهر ساختن اين موجودات نيز اظهار فعل زيباى خداوندگار آنهاست كه خود ، حكايت از اوصاف زيباى او دارد و اين ، همان حمد موجودات است ؛ زيرا حمد ، چيزى نيست ، جز ستايش براى فعل زيباى اختيارى . بنا بر اين، موجودات ، خداوند را هم تسبيح مى گويند و هم حمد مى كنند . اين است معناى اين سخن خداوند كه : «وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ؛ هيچ چيزى نيست ، مگر آن كه او را تسبيح و حمد مى گويد» ... .

  • نام منبع :
    منتخب نهج الذكر (ع-ف)
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: افقي، رسول؛ مترجم: شيخي، حميد رضا
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 94623
صفحه از 640
پرینت  ارسال به