273
منتخب نهج الذكر (ع-ف)

دوام يا انقطاع تسبيح موجودات

و آخرين نكته ، اين كه مقتضاى برخى از آيات قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام ، اين است كه تسبيح برخى از اشيا وقت خاصّى دارد ، چنان كه كوه ها همراه با داوود عليه السلام شبانگاه و هنگام طلوع آفتاب ، خداوند متعال را تسبيح مى كردند :
«إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِىِّ وَ الْاءِشْرَاقِ .۱ما كوه ها را با او مسخّر ساختيم كه شامگاهان و بامدادان ، خداوند را تسبيح گويند» .
همچنين احاديثى دلالت دارند كه هنگام ظهر ، لحظه اى است كه همه اشيا ، خداوند متعال را تسبيح مى كنند . ۲
نيز در حديثى آمده است : هنگامى كه لباسْ چرك مى شود ، تسبيحش قطع مى گردد . ۳ اين احاديث و احاديث مشابه آنها ، ممكن است اشاره به اين باشد كه تسبيح اشيا ، دائمى نيست . البتّه اين احتمال هم وجود دارد كه موجودات ، چند نوع تسبيح داشته باشند كه برخى از آنها دائم و برخى غير دائم باشد .

1.ص : آيه ۱۸ . ر. ك : نهج الذكر (با ترجمه فارسى) : ج ۲ ص ۱۴۱ .

2.ر . ك : نهج الذكر (با ترجمه فارسى) : ج ۲ ص ۱۴۵ .

3.ر . ك : ص ۲۵۵ ح ۴۴۵ .


منتخب نهج الذكر (ع-ف)
272

خداوند متعال از هر گونه نقصى دلالت دارند ؛ زيرا لازمه بردبارى ، اين است كه بيم از دست دادن چيزى را نداشته باشد و لازمه آمرزش ، اين است كه از آمرزيدن و افاضه رحمت ، متضرّر نشود . پس ، پادشاهى و خداوندگارى او ، هيچ نقص و زوالى نمى پذيرد . بعضى در توجيه اين كه آيه شريف به اين دو صفت ختم شده است ، گفته اند كه : اشاره است به اين كه انسان در ناتوانى اش از فهم اين تسبيحى كه همه موجودات و حتّى خودش (با تمام اركان وجودش) با رساترين بيان ، دائماً به آن مشغول اند ، خطاكار است و سزاوار است كه به سبب اين خطاكارى ، مؤاخذه شود ؛ ليكن خداوند سبحان به واسطه بردبارى و آمرزگار بودنش ، در مجازات كردن او شتاب نمى كند و اگر بخواهد ، عفو مى كند.
اين توجيه ، البتّه توجيه خوبى است و لازمه اش اين است كه انسان ، توانايى آن را داشته باشد كه اين تسبيح را از خودش و از ديگر موجودات بفهمد ... . ۱
همچنين ايشان در تبيين احاديثى كه در باره متن تسبيح اشيا آمده ، مى گويد :
روايات در باره تسبيحگويى موجودات ، متنوّع و فراوان است . و شايد فهم اين روايات براى بعضى مشتبه شده باشد و پنداشته باشند كه اين تسبيح عمومى ، از قبيل لفظ و صوت است و همه اشيا براى خود زبان يا زبان هايى دارند كه همانند زبان ما آدميان ، داراى كلماتى وضع شده براى معانى اى هستند و براى نشان دادن و بيان ما فِي الضمير به كار مى روند ، منتها حواسّ ما اين زبان يا زبان ها را درك نمى كنند . اين پندار ، نادرست است . ۲
چكيده مطالبى كه در تبيين تسبيح حقيقى اشيا گذشت ، به صورت زيبايى در اين اشعار به زبان فارسى آمده است :

گر تو را از غيب ، چشمى باز شدبا تو ذرّات جهان ، همراز شد
نطق آب و نطق خاك و نطق گِلهست محسوسِ حواس اهل دل
جمله ذرّات ، در عالم ، نهانبا تو مى گويند روزان و شبان
ما سميعيم و بصير و باهُشيمبا شما نامحرمان ، ما خامُشيم
از جَمادى ، سوى جانِ جان شويدغُلغُل اجزاى عالم بشنويد
فاش ، تسبيح جمادات آيدتوسوسه تأويل ها بزدايدت .۳

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۳ ص ۱۰۸ ـ ۱۱۲ .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۳ ص ۱۲۳ .

3.مثنوى معنوى مولوى ، دفتر سوم .

  • نام منبع :
    منتخب نهج الذكر (ع-ف)
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: افقي، رسول؛ مترجم: شيخي، حميد رضا
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 94197
صفحه از 640
پرینت  ارسال به