ب ـ پدر
قرآن
«[برادران يوسف] گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوديم». [يعقوب] گفت: «به زودى ، از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، كه او آمرزگار و مهربان است» .
حديث
۱۰۳۷.علل الشرائعـ به نقل از اسماعيل بن فضل هاشمى ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: بفرما كه چرا وقتى پسران يعقوب عليه السلام به او گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه ، كه ما خطاكار بوديم، [يعقوب] گفت: به زودى ، از پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست» و آمرزش خواهى براى آنان را به تأخير افكند؛ ولى يوسف عليه السلام وقتى برادرانش به او گفتند: «به خدا سوگند كه خدا ، تو را بر ما برترى داده است و ما خطاكار بوديم ، گفت: امروز ، بر شما سرزنشى نيست . خدا ، شما را مى آمرزد و او مهربان ترينِ مهربانان است» ؟
فرمود: «چون دل جوان ، نازك تر از دل پيران است، و [ثانيا] جنايت فرزندان يعقوب عليه السلام [در اصل] بر يوسف عليه السلام بود و جنايتشان به يعقوب عليه السلام از آن رو بود كه به يوسف عليه السلام جنايت كردند. بنا بر اين، يوسف عليه السلام بى درنگ ، از حقّ خود گذشت كرد؛ ولى يعقوب عليه السلام بخشودن را به تأخير افكند ، چون بخشودن او، در حقيقت، گذشت كردن از حقّ غير خود بود. لذا [آمرزش خواهى براى] آنان را تا سحر گاه شب جمعه به تأخير افكند.
ج ـ مؤمن پرهيزگار گم نام
۱۰۳۸.امام على عليه السلامـ در توصيف مؤمنان ـ: مؤمنان ، آنان اند كه آنچه را ، [از زندگى اُخروى ]فرا پيش آنهاست ، شناختند و در نتيجه، لبانشان [از كثرت روزه دارى] خشكيد و چشمانشان [از شدّت گريه] سفيد شد و رنگ رخسارشان پريد، آن سان كه گرد و غبار خاكساران ، بر چهره هايشان پيداست.
آنان ، همان بندگان خدايند كه در زمين ، آرام [و بى تكبّر] راه مى روند، آن را فرش خود ساخته اند و خاكش را بستر خويش. دنيا را فرو نهاده اند و به آخرت ، رو آورده اند، به شيوه مسيح پسر مريم عليه السلام . اگر [در جمع] حاضر باشند ، شناخته نمى شوند، و اگر غايب باشند ، كسى جوياى آنان نمى شود ، و اگر بيمار شوند ، كسى به عيادتشان نمى رود. روزهاى داغ را به روزه دارى مى گذرانند و شب هاى تار را به عبادت. فتنه ها در برابر آنان ، از هم فرو مى پاشد، و شُبهات ، از آنان بركنار مى مانَد. اينان اند ياران من! ايشان را در گوشه و كنار جهان بجوييد، و اگر يكى از ايشان را ديدار كرديد ، از او بخواهيد كه برايتان ، طلب آمرزش كند.