حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 26

فيض خلاصه مي‌شود، اما حق اين است که او در آثار قرآن پژوهي اش نيز به شرح و تفسير اين ميراث گرانبها پرداخته است.
بررسي گسترده آثار وي نشان مي‌دهد که او در شرح و فهم احاديث و نقد روايات، علاوه بر آن که روش مند بوده است، به دليل اتقان و استواري‌اش در دانش‌هاي معقول، پيش‌تر از آن روش‌ها صاحب مبناست؛ بدين معنا که هر يک از روش‌هاي او در فهم و نقد احاديث و روايات، در پرتو مبنايي ويژه به ظهور رسيده است.
يکي از اين مباني،«حجيت دانش هاي بشري» و نقش آن در فهم گزاره‌هاي ديني و نقد روايات است که در سرتاسر آثارش، به روشني، هويداست. از اين رو، در پرتو همين مبناست که در حوزه روش‌ها، روايات را در پرتو قواعد فلسفه، عرفان، کلام، فقه، اصول، منطق، هيئت و نجوم، تاريخ، جغرافيا و پزشكي فهميده و يا نقد کرده است.
بنابراين، مقصود از اين عنوان، کاربرد «معيار حس و مشاهده» ۱ و يا «موافقت و مخالفت با قطعيات علمي» ۲ ـ که در کتاب‌هاي فقه الحديث آمده است ـ و فقط نظر به اسلوب تجربي دارند، نيست، بلکه مراد، تمامي دانش‌هاي بشري است که يا به ضرورت عقلي به قطعيت پيوسته، يا مؤيد گزاره‌هاي ديني‌اند و يا در لا به لاي آنها مورد اشاره قرار گرفته و يا تصريح گرديده است.

علامه شعراني و حجيت دانش ها ي بشري

مراد از دانش هاي بشري، در اينجا، فقط علوم تجربي طبيعي به معناي مجموعه هاي معرفتي ناظر به پديده‌هاي طبيعي و تحولات آنها نيست که بر مشاهده عيني و آزمايش و تجربه تکيه دارند، بلکه علاوه بر آن، شامل مجموعه معارف بشري، مشتمل بر علوم تجربي انساني و علوم عقلي انساني مي‌گردد که بر محور انسان مي‌چرخند. ۳ بنابراين، در اينجا مراد، کليه دست آوردهاي عقلي بشري است که به ذهن قدرت و توان مي‌بخشد تا در مفاهيم و مقاصد گزاره هاي ديني تأمل کرده و مقاصد آن را بهتر دريابد. ۴
علامه شعراني معتقد است،آن دانشي ارزشمند و قابل اعتماد است كه برهاني باشد، و نه استحساني. از اين رو، در نقد پيروان مشّاء ـ كه با ديدن سخن ارسطو «انسان مخلوقي است كه آغازي براي وجودش نيست»، داستان آدم و حوا و خلق آسمان و زمين را از دود يا از آب تأويل كرده اند ـ مي‌نويسد:
سخن ارسطو در اين جا فرضيه اي بود كه آنها از باب استحسان آن را پذيرفتند، و نه امري برهاني كه بدان تمسك كرده باشند. فلاسفه قديم و جديد نيز در عصر ما چنين وضعي دارند. چه بسا كه حقيقتي برهاني و غير قابل ترديد را به دست مي‌آورند و با ادله موجب علم بر آن استدلال مي‌نمايند؛ مانند كرويت زمين... و گاهي نيز اعتقاد و فرضيه اي استحساني را بدون

1.نقد الحديث، ج۲، ص۱۶ .

2.مباني نقد متن الحديث، ص ۱۴۹؛ فقه الحديث و نقدالحديث، ص ۱۴۲؛ علامه طباطبايي و حديث، ص۶۰ .

3.روش‌شناسي تفسير قرآن، ص۳۶۷ ـ ۳۶۹؛ ر.ک: روش فهم حديث، ص۲۰۱ .

4.ر.ك: شروط و آداب تفسير و مفسر، ص۱۷۶ .

صفحه از 54