حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 33

اين موافق تجربيات اهل طب قديم و جديد نيست و حكم شرعي را نمي توان بر آن مبتني ساخت. پس بايد آن را از تفسير آيه حذف كرد يا تأويل. ۱
و تفسير عكرمه را از «سجيل» كه گفته است: «نام دريايي است در هوا، معلق ميان آسمان و زمين، سنگ از آنجا فرود آمد»، با اين تحليل مي‌پذيرد كه اگر فضاي حاوي جسمي سيّال و لطيف مقصود باشد، صحيح است، چون خداوند در اثير فضا، سنگ ها خلق كرده است كه گاه گاه به زمين مي ريزد، هر وقت اراده به عذاب تعلق گيرد. ۲
او حتي با آگاهي از دانش طب، به تصحيح برخي از فهم‌ها از حديث پرداخته است. در ذيل روايت: “ فَدَخلَ الطَبيبُ عَلَيَّ ليلا فَوَصَفَ لي دواءً بِلَيلٍ» كه مازندراني «باء» را جزء حرف اصـلي دانسته و بر همين اساس به تفسير حديث پرداخته است، مي گويد: «باء» حرف جر بوده و مراد از آن، داروي معروف به «شبيار» است. ۳ و در ذيل اين فراز از دعاي صحيفه “ قد تَطَاطَاَ لَكَ فَانحَني، وَ نكَّس رَأسَه فَانثَني، قد اَرْعَشتْ خَشَيتُه رِجْلَيْه» ، ۴ بعد نقل مطلبي از قانون شيخ الرئيس، مي‌گويد:
سيد شارح مي فرمايد كه اي متأمل، درست در اين عبارت و اين نكته بنگر! كه كسي متفطن به آن نمي شود، مگر از دقايق و از اسرار علم طب آگاه باشد و از مسائل پنهان آن پرده گشوده و امام با آن‌كه متوجه مناجات پروردگار بود و در آن مقام هوش و خرد از همه چيز بي خبر است، اين نكته را ملاحظه كرده است. و اين بجز فيض رباني و امداد سبحاني ميسر نگردد و امثال اين نكته‌ها در ضمن كلام او بسيار است.
علامه سپس در شرح آن مي گويد:
روح محركه در پا قوي تر است و روح حساسه در دست، چون دست به حس محتاج تر و پاي به حركت، و خداوند اعصاب حس را از اعصاب حركت جدا خلق كرده است. ۵
و يا در تفسير فراز “ خَشَعَ لِعَظَمَتِك مادونَ عَرشِك» مي‌گويد:
عرش، به تفسير ديگر محدد الجهات است؛ چون به دليل‌هاي قطعي ثابت شده است كه فضا غير متناهي نيست و هر جسمي مكاني طبيعي دارد، پيش از خود او آماده براي وي، پس چه مانعي از آن‌كه جسمي عظيم محيط به همه فضا موجود باشد و اين‌كه امروز فضا را نامتناهي گويند، اگر غرض مبالغه نباشد، ما آن را صحيح ندانيم. ۶

1.«سپس او را به صورت نطفه‌اي در جايگاهي استوار قرار داديم» (منهج الصادقين، ج۶ ، ص۲۱۲) .

2.روح الجنان، ج۶، ص۳۰۸ .

3.«پزشکي شبانه بر من داخل شد و داروي شبيار تجويز کرد» (شرح اصول الكافي، ج۷، ص۳۱۱) .

4.به فروتني پس سر خم گشته و سر بزير افكنده، پشت دو تا كرده، ترس پاهاي او را بلرزه در آورده است. (صحيفه سجاديه، ص۴۵) .

5.همان، ص۴۹، ص۵۰ .

6.«آنچه در تحت عرش توست براي بزرگي تو خاشع گرديده است» (همان ص۱۷۴؛ الوافي، ج۱۶، ص۷۰۱ و ج۲۴، ص۲۰۱ و ۲۰۷ و ج۲۲، ص۷۵۹ كه علامه احاديثي را بر اساس علم وظايف الاعضاء و تشريح و يا پزشكي شرح كرده است) .

صفحه از 54