حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 37

و آنچه سخن ما را تأييد مي‌كند، اين‌كه او، آنجا كه مازندراني در ذيل اين بخش روايت “ لا مِن شَيءٍ خَلَقَ مَا كَانَ» مي آورد؛ يعني ممکنات را با قدرت كامل خود بدون نمونه قبلي و نه از ماده ازلي، آن طور كه فلاسفه پنداشته‌اند «اِنَّ الاَجسامَ لَها اَصلً اَزَليٌ هِيَ المَادَةُ»، مي‌گويد:
اين مذهب دهريان و حرنانان است كه گمان مي كنند ماده مخلوق نيست، ولي فلاسفه الهي بعد از ابطال «جزء لايتجزي» آن را باطل كرده اند. ۱
و تصريح مي كند:
هر چه از فلسفه مخالف شرع است، مردود و هر مقدار از آن كه موافق با شرع است، قابل قبول است. ۲
و بر اين باور است كه هر آنچه صدرا و داماد و فيض و امثال آنها از حكماي الهي آورده‌اند، مأخوذ از روايات و آيات است ۳ و به تعبير ملاصدرا:
ان الشَرعَ وَ العَقلَ مُتَطابِقانِ... و حَاشَي الشَرِيعَةُ الحَقَّةُ الالهيةُ البَيضاءُ اَن يَكُونَ اَحكامُها مُصادِمَةٌ لِلمَعارِفِ اليَقيِنيَةَ الضَّرُورِيَةَ، وَ تَبّاً لِفَلسَفَةٍ يَكُونُ قَوانِينُها غَيرَ مُطابِقَةٍ لِلكِتابِ وَ السُّنَّةِ؛ ۴
شرع و عقل مطابق يکديگرند. احکام شريعت حقه در مواجهه با معارف يقيني ضروري نيست، و نابود باد فلسفه اي که قوانين آن مطابق کتاب و سنت نباشد.
ب. از آنجا كه «فلسفه حاصل عقل» ۵ و خردورزي بشر است، مراد ايشان از فلسفه، همان هايي است كه عقل ضرورت آن را تأييد كرده و در مذهب به اثبات رسيده، به علم قطعي پيوسته است. لذا در ذيل روايت: “ قَالَ: قُلتُ: فَلَم يَزِلِ اللهُ مُتَحَرِّكاً؟ قَال فَقَالَ: تَعالَي اللهُ عن ذلک انَّ الحَرَكَةَ صِفَةٌ مُحدِثَةٌ بِالفِعلِ» ، مي گويد:
ذات، متصف به تغيير نمي شود؛ زيرا او كمال لازم را در ازل و ابد دارد و اين ضروري عقل و ضروري مذهب است. ۶
و در حديث دهم باب النوادر ـ از باب «کليات توحيد» ـ در شرح حديث آورده است:
فلاسفه از خطا در امان نيستند، لذا اختلاف در ميان آنها بسيار است... و لذا فقط آنچه به دليل عقلي ثابت گرديده از آنها پذيرفته مي شود و كلام و باوري از آنها پذيرفته است كه همراه دليل

1.شرح اصول الكافي، ج۴، ص۱۳۲ .

2.همان، ج۱۲، ص۵۷۵ .

3.همان، ج۶، ص۴۱۴ .

4.اسفار اربعه، ج۸، ص۳۰۳ .

5.فلسفه چيست؟ ص۱۵۱ .

6.«عرض کردم: خدا هميشه متحرک است؟ فرمود: خدا برتر از آن است، حرکت صفتي است که با فعل به وجود آيد» (شرح اصول الكافي، ج۳، ص۲۴۵) .

صفحه از 54