حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 38

باشد، لذا اخذ قول آنها، گرفتن دليل و توسل به عقل است و هر چه را نزد آنها محقق و ثابت يافتيم، آن را در حديث ديديم يا به آنها اشاره و يا تصريح شده بود. ۱
بر همين اساس، در ذيل سخن ابن عربي مي گويد:
اخذ معاني از او به معناي تقليد از او نيست، بلكه اين اخذ با دليل است. ۲
به تعبيري از وي ـ كه هر دو مورد مذكور را در بر مي گيرد ـ فلسفه اي مقبول است كه مطابق حكمت شرعي و يا شريعت مستدل به عقل باشد. ۳ و مسائل علمي فلسفي را در صورت موافقت با شرع حجت مي‌داند؛ ۴ لذا او با اين ديدگاه از عقايد آنها دفاع كرده، مي گويد:
اگر عقايد آنها با دين ناسازگار بود، امام صادق(، ارسطوطاليس را در كلامش ذكر نمي كرد و در اثبات عمد و تدبر در فعل او، بر خلاف اعتقاد طبيعيان، به سخن وي استناد نمي نمود. ۵
وي مسائل فلسفه را براي تشحيذ ذهن و فهم اسرار حديث الزامي مي داند ۶ و احاديث وارد شده در باب «بيان ارواحي که در ائمه( موجود است» را سراسر فلسفي دانسته، ۷ و به تصريح خود، احاديث باب «ورود ملائكه بر ائمه(» را با قواعد فلسفي فهميده است. ۸ نيز سخن امام( را كه مي فرمايد: “ لا يَنقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لا عَقلٍ وَ لا وَهمٍ» ، عين سخن فلاسفه در انواع تقسيم در ابطال «جزء لايتجزي» مي داند ۹ و در باب «کليات توحيد» در حديث اول، آنجا كه علي( مي‌فرمايد: “ فَيُقالُ هُوَ فِيها كائِنٌ» مي‌گويد:
هر كس اصول صدرا را در وجود و تشكيكي بودن آن و اين‌كه ممكنات داراي وجود تعلقي ربطي هستند، تعقل و تدبر كند، تصور كلام امام( بر او آسان مي‌گردد. ۱۰
و در باب «نهي از وصف خدا به غير چيزي که او خود را بدان ستوده است»، در تعليق بر حديث دهم مي‌نويسد:
اگر تحقيق صدرا در وجود نبود، براي كس ديگر، مسأله قابل اعتماد در اين مباحث باقي نمي‌ماند. ۱۱
و در ذيل فراز “ إنَّ اللهَ لا يُشبِهُهُ شَئٌ» ، متن كتاب اشارات را در نهي جسميت آورده، مي گويد:

1.همان، ج۴، ص۲۳۲ .

2.همان، ج۴، ص۲۶۷ .

3.همان، ج۱، ص۱۰ .

4.همان، ج۱۲، ص۵۷۳ .

5.همان، ج۵، ص۱۰ .

6.همان، ج۶ ، ص۷۷ .

7.همان، ج۶ ، ص۴۱۱ .

8.«او در وجود و عقل و وهم تقسيم نمي‌گردد» (همان، ج۴، ص۱۹۱و ج۶ ، ص۴۱۴) .

9.«در چيزها درون نشده تا بتوان گفت: در آنها جا دارد» (همان، ج۴، ص۱۳۸) .

10.همان، ج۴، ص۱۳۸ .

صفحه از 54