حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 42

سوي خداست» و در خبر ديگر به طرق عامه و خاصه آمده است: «براي خدا هفتاد يا هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت وجود دارد»، پس اگر گفته شود: چگونه ممكن است بين اينها جمع كرد؟، مي گوييم: «لام» در عبارت «لله»، براي تملك است؛ مانند “ لَـهَا الخـَلقُ و الاَمرُ» و اين حجاب ها مراتب خلق او هستند. پس خود خلق حجاب‌اند و به خدا نمي رسند، مادامي كه گرفتار خودشان باشند و در حديث علي(: “ لَيسَ بَينَهُ وَ بَينَ خَلقِهِ حِجابٌ»، براي اين كه خدا با آنهاست، هركجا باشند و نظير آن در انسان، قوه باصره است كه از ادراك نفس محجوب است، ولي نقش او را در ك مي‌كند. ۱
او در تفسير روايت “ سَل عَما شِئتُ. قال: اَينَ رَبُّكَ ؟ قال: هُو فِي كُلِّ مَكَانٍ» بعد از بيان تالي فاسد ها، و بيان اين‌كه تفسير به احاطه علمي در مقصود پرسش‌گر كافي نيست، مي‌گويد:
حق اين است كه بودن خدا در هر مكان به معناي تحيز نيست، بلكه به معناي قيوميت و احاطه و اشراق او بر همه چيز است. ۲
و نيز از دو حديث اول ابواب عقل و علم ـ كه در آنها آمده است: “ فَقال لَه اَقبِل فَأقبَلَ ثُمَّ قال لَهُ اَدبِر فَأَدبَرَ»؛ به او گفت پيش آي، پيش آمد. گفت: بازگرد، باز گشت ـ و حديث سوم ـ كه آمده است: “ فقال لَه اَدبِر فَأدبَرَ ثُم قال لَه: أَقبِل فَأَقبَلَ» ـ ، در پرتو اسفار اربعه و قوس صعود و نزول رفع تعارض كرده است. ۳
او حتي، در بسياري از مسائل ـ كه يا به دليل ناممكن بودن شناخت ماهيت چيزي و تفصيل آن ۴ و يا زماني به دليل اين‌كه از ظاهر لفظ چيزي فهميده نمي شود ـ دستور به توقف ۵ و اكتفا به اجمال آن مي‌دهد، اما در اخبار عرفاني، قاعده اي را بنا نهاده، مي‌گويد:
در اين اخبار نوعي اجمال وجود دارد كه عقول بايد تدبّر كند و نزديك ترين احتمال را بيابد، وگرنه ذكر آن بيهوده بوده و اجمال در آنها باعث توقف نمي شود. ۶

تصوف و نقش آن

مراد علامه از تصوف، با عرفان متفاوت است؛ چرا که اولاً تعبير ايشان از متصوفه با عبارات «عوام صوفيه» ۷ ، «جهال» ۸ آنها، «مبتدعه» ۹ و «متجاوز» ۱۰ ايشان و يا «محققين صوفيه» ۱۱ يا «صوفيه

1.همان، ج۳، ص۲۱۶ .

2.«از هر چه مي‌خواهي بپرس؟ گفت: پروردگارت کجاست؟ فرمود: در هر مکان» (همان، ج۳، ص۱۵۹) .

3.الوافي، ج۱، ص۵۳ .

4.مجمع البيان، ج۱۰، ص۳۶۶ .

5.شرح اصول الكافي، ج۲، ص۱۲۵ .

6.همان، ج۸، ص۱۳۱ .

7.نثر طوبي، ص۴؛ شرح اصول الكافي، ج۴، ص۲۲۴ .

8.منهج الصادقين، ج۳، ص۱۲۱ .

9.شرح اصول الكافي، ج۲، ص۴۱ .

10.روح الجنان، ج۱، ص۳۵۴ و ج۲، ص۴۳۱ .

11.صحيفه سجاديه، ص۳۴ .

صفحه از 54