حجيّت و نقش دانش های بشری در فهم و نقد روايات - صفحه 44

طلب روزي نهي مي‌کردند»، به توجيه برخاسته و منع از طلب رزق و در نتيجه، احتجاج امام( را منطبق بر برخي از آنها مي‌داند و نه همه آنها ۱ و بلكه مشايخ صوفيه را از زمرة كساني مي‌داند كه حضرت امام محمد باقر( و امام جعفر صادق( را از مشايخ خود بر مي شمردند ۲ و در تأييد آنها مي‌گويد:
عمل محققان صوفيه مخالف شرع نيست؛ چون آنها از اسرار شريعت آگاه بودند و طريقت آنها به سلامت نزديك تر است. ۳
ولي عوام صوفيه ۴ و جهّال آنها ۵ و مبتدعه ۶ و متجاوز ۷ را نقد مي‌كند.
اما از آنجا كه دانش آنها را برگرفته از كتاب و سنت مي‌داند، به آنها روي خوش نشان داده، مي نويسد:
متصوفه جماعتي از مسلمانان‌اند. آن‌گاه كه علوم اسلامي به واسطه بسط و تحقيق منشعب گشت، جماعتي به نحو پرداختند و جماعتي به قرائت... گروهي نيز به دقت در معارف الهي و تهذيب باطن پرداختند و مردم را عملاً به راه خواندند، نه علماًً. و مقصود از متصوفه، اينان‌اند و علوم آنها هم يكي از شعب علوم ديني است؛ زيرا مباحث آن برگرفته از كتاب و سنت است. ۸
و لذا در وصف دانش آنها مي گويد:
علم تصوف يكي از شعب علوم اسلامي است، مانند فقه و تفسير و كلام... و طريقة ما پيروي از اهل‌بيت است. بنابراين، اگر روايتي از آنها را بيابيم كه اصلي را تأييد نمايد، مي پذيريم و گرنه خير. ۹
در واقع، نظر شعراني درباره تصوف، همان است كه در فلسفه و عرفان ديديم. او اين دانش‌ها را از زماني مي‌پذيرد كه يا مؤيد از جانب قرآن و حديث باشند و يا به تأييد اين دو بپردازند. لذا تأكيد مي‌كند:
تصوفي قابل قبول است كه مطابق با موازين شرع باشد. ۱۰
و در تعليقي كه بر شرح مازندراني مي آورد، پذيرش عقل را نيز از جمله شروط مقبوليت روش آنها نقل مي کند. او در ذيل شرح مازندراني بر حديثي در باب «در تغيير حالات دل» چنين مي‌نويسد:
اين كلمه برگرفته از دانش‌هاي صوفيه است و اعتماد بر آن ايرادي ندارد و بدعت نيست و عقل بر آن دلالت دارد. ۱۱

1.شرح اصول الكافي، ج۲، ص۴۱ .

2.الوافي، ج۱۷، ص۴۳ .

3.روح الجنان، ج۳، ص۲۳۱ .

4.صحيفه سجاديه، ص۳۴ .

5.نثر طوبي، ص۴؛ اصول الكافي، ج۴، ص۲۲۴ .

6.منهج الصادقين، ج۳، ص۱۲۱ .

7.روح الجنان، ج۱، ص۳۴۵ و ج۲، ص۴۳۱ .

8.منهج الصادقين، ج۱، ص۱۰۴ .

9.شرح اصول الكافي، ج۲، ص۳ .

10.همان، ج۱، ص۹ .

11.در اين حديث آمده است: «اصحاب پيامبر( به ايشان چنان گفتند: هنگامي كه نزد شما هستيم دنيا را به گونه‌اي فراموش مي‌كنيم كه گويا آخرت را مي‌بينيم و چون به خانه مي‌شويم، وضع عوض مي‌شود... آيا اين نفاق است؟...». پس مازندراني در شرح حديث فوق به بيان معناي حال و مقام پرداخته و سپس مي‌گويد: «مقامات مكاسب است و احوال مواهب» و شعراني در ذيل قسمت اخير، آن تعليق را مي‌آورد» (شرح اصول الكافي۱۰، ص۱۴۹) .

صفحه از 54