قوت گرفت ـ به طور طبيعي مجال بر تفسير روايي تنگ شد. ۱ همين ويژگي درباره تفسير المنار نيز صادق است. استفاده كم المنار از روايات موجب شده تا در اين تفسير كمتر شاهد نقاديهاي موشكافانه و عالمانه و همچنين تحقيق در فهم معنا و مفهوم احاديث باشيم؛ اما به دليل نظريات ويژهاي كه در آرا و اقوال مؤلفان المنار (عبده و رشيد رضا) ديده ميشود ـ كه برخي از آنها با قواعد و اصول حديثي و فقهي اهل سنت، ناسازگار است ـ مباحث روايي المنار نيز اهميتي خاص پيدا ميكند که در ادامه، به آن خواهيم پرداخت.
ميزان آشنايي مؤلفان المنار با حديث
بيشک، اطلاع از ميزان آشنايي مؤلفان المنار با حديث ما را در ارزيابي دقيقتر معيارهاي نقد و فهم حديث ـ که توسط آن دو در المنار به کار گرفته شده است ـ ياري ميرساند. از اين رو، به اختصار، به اين موضوع ميپردازيم.
محمد عبده، آنگونه كه از مؤلفاتش آشكار است ۲ و با توجه به آنچه از شاگردش (رشيد رضا) نقل شده، عنايت و توجه خاصي به علم حديث نداشته است. رشيد رضا در خصوص كمي اطلاع استادش مينويسد:
كان ينقصه سعة الاطلاع علي كتب الحديث. ۳
به اين حقيقت، استاد احمد شاكر نيز، آنجا كه درباره رشيد رضا بحث ميكند، اشاره كرده است:
كان (رشيد رضا) متأثراً أشد الأثر بجمال الدين و محمد عبده و هما لا يعرفان في الحديث شيئاً، بل كان هو بعد ذلك أعلم منهما. ۴
به نظر ميرسد رشيد رضا، نسبت به عبده، از تسلط بيشتري در حوزه حديث برخوردار باشد؛ اما بررسي المنار نشانگر آن است که او نيز در اين زمينه تسلط و تبحر کاملي ندارد. اشتباهاتي که وي در المنار مرتکب شده، اين ادعا را ثابت ميکند؛ براي نمونه تنها به چند مورد اشاره ميکنيم:
1. رشيدرضا در خصوص طعن به عبدالرزاق صنعاني ميگويد:
از مشايخ او عمويش وهب بن منبه است كه از راويان اسرائيلي است. ۵
اين در حالي است كه وهب بن منبه از مشايخ عبدالرزاق نيست. عبدالرزاق بر مبناي اصطلاح ابن حجر در تقريب التهذيب، از جمله محدثان طبقه نهم (يعني كساني كه بعد از سال دويست هجري وفات
1.التفسير و المفسرون، ج۲، ص۵۴۹ .
2.تاريخ الاستاذ الامام، ج۱، ص۷۷۷ به بعد .
3.المنار، ج۸، ص۲۲۲ .
4.مسند الامام أحمد، ج۱۲، ص۱۲۴ .
5.المنار، ج۹، ص۵۰۳ .