يافتهاند) به شمارميآيد ۱ و در سال 211ق، فوت كرده است و ولادت او در سال 126ق، است؛ در صورتيكه وهب بن منبه از طبقه سوم ۲ است و در سال 116ق، فوت كرده است. در نتيجه، عبدالرزاق بعد از وفات وهب به دنيا آمده است و امكان ندارد كه از او روايت كرده باشد.
2. رشيد رضا در مقام طعن به عبد الرزاق صنعاني، علاوه بر آنكه به اشتباه، وهب بن منبه را شيخ و استاد روايت او ميداند، در جرح او ميگويد:
هو معروف بالتشيع و عمي في آخر عمره فخلط. ۳
گذشته از توثيق عبدالرزاق در بيان بسياري از ائمه روايت اهل سنت، همانند ابن حبان، ۴ دار قطني، ۵ ابن حجر ۶ و... ، طعن رشيد رضا بر او وارد نيست؛ زيرا اولاً در نظر محدثان اهل سنت جرحي كه بر اساس مخالفت اعتقادي و مذهبي باشد، صحيح نيست و اصل، در اين خصوص، آن است كه راوي صادق و امين باشد؛ هر چند مذهب ديگري داشته باشد. سيوطي در تدريب الراوي در اين باره ادعاي اجماع كرده، ميگويد:
و لا ترد روايته بسبب مخالفة في الاعتقاد، الا ببدعة مكفرة، كما هو اجماع الائمة ارباب هذا الفنّ. ۷
علاوه بر اين، اختلاط و نابينايي از اسباب جرح نيست و علما بين آنچه راوي، قبل از اختلاط روايت كرده و آنچه بعد از آن، روايت كرده است، تفاوت قايل شدهاند. ابن صلاح در اين باره ميگويد:
الحكم فيهم أنه يقبل حديث من أخذ عنهم قبل الاختلاط و لايقبل حديث من أخذ عنه بعد الاختلاط. ۸
1.المنار، ج۹، ص۵۰۳ .
2.تقريب التهذيب، ج۱، ص۵۰۵ .
3.همان، ج۲، ص۳۳۹ .
4.الثقات، ج۸، ص۴۱۲ .
5.ميزان الاعتدال، ج۳، ص۳۲۴ .
6.تدريب الراوي، ج۱، ص۳۲۴ .
7.مقدمه ابنصلاح، ص۱۹۵، نوع ۶۲ .