2. تعارض با سنت
رشيد رضا به دو شكل از اين معيار بهره گرفتهاست: در برخي موارد، به شكل مستقيم، تعارض روايتي را با روايات ديگر بازگو ميكند و در مواردي نيز به اين نكته اشاره دارد كه روايت مورد بحث با امور قطعي ـ که از دين برداشت ميشود ـ در تعارض است. بيترديد، در مورد دوم، منظور رشيد رضا از دين، قرآن و سنت قطعي است؛ هر چند به تفصيل و به صورت جزئي به مستند خود اشاره نميكند؛ به عنوان مثال، رشيد رضا احاديث دجال را با قطعيات دين مخالف ميداند:
ان الاحاديث تشمل علي مخالفة القطعيات الاُخري من الدين. ۱
او به شكل كلي، تمام احاديثي كه به نوعي با اصول دين و نصوص قطعي آن مخالف باشد، نميپذيرد و مينويسد:
بر آنچه از امثال کعب الاحبار و وهب بن منبه روايت شده، اعتمادي نيست و اگر مشتمل بر اموري باشد که دين يا علم صحيح آن را انکار کند، بر بطلان آن يقين ميکنيم. ۲
از نمونههايي كه رشيد رضا مستقيماً به تعارض روايتي با روايت ديگر پرداخته، ميتوان به اين موارد اشاره كرد: رشيد رضا روايتي نقل ميكند كه نشان ميدهد ورقة بن نوفل تا زماني كه مشرکان بلال را شكنجه ميكردند، زنده بود (بيش از سه سال پس از آغاز بعثت پيامبر(). وي ميگويد:
اين روايت، با روايت صحيحي كه از عايشه نقل شده ـ كه ورقه در زمان آغاز وحي كور بود و مدت كوتاهي زندگي كرد ـ مخالف است. ۳
همو احاديثي كه بسمله را جزء سورة فاتحه نميداند، به دليل تعارض با روايات متواتري كه به وجود آن در مصاحف صحابه دلالت دارد، مردود ميشمارد. ۴ رشيد رضا حديثي را كه گرفتن فديه را در روز بدر به مردم نسبت ميدهد، به دليل مخالفت با حديث ديگري كه گرفتن فديه را نظر پيامبر( و ابوبكر ميداند، نادرست ميشمارد. ۵
3. اختلاف متن روايات يا تشويش متن
اين معيار، به صورت محدود، در المنار به كار رفته است؛ به عنوان نمونه، رشيد رضا براي رد احاديث «اشراط الساعة» ادلة گوناگوني ذكر كرده و در ابتداي آنها به اختلاف و تعارض متن اين روايات اشاره كرده است:
1.همان، ج۹، ص۴۹۸ يا ۴۹۹ .
2.همان، ج۹، ص۵۲۱ .
3.همان، ج۱۱، ص۱۷۰ .
4.همان، ج۱، ص۸۵ .
5.همان، ج۴، ص۲۲۶؛ همچنين رك: همان، ج۵، ص۱۵ .