از آنجا كه دجال ادعاي الوهيت ميكند و نه نبوت، ايرادي ندارد كه چنين خوارق عادتي به دست او صورت گيرد؛ زيرا همان ادعاي او، بطلان او را مشخص ميكند. ۱
5. تعارض با تاريخ
رشيد رضا در خصوص ارزيابي برخي از روايات، از معيار تاريخ استفاده كردهاست؛ به عنوان مثال، او روايتي از ترمذي نقل ميكند كه در اوايل بعثت، برخي مسلمانان هنگامي كه به مسافرت ميرفتند، زني را به مدتي كه در آن شهر اقامت داشتند، به ازدواج با خود در ميآوردند (متعه) تا زمانيكه آية إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ نازل شد، آنها از آن كار منع شدند. صاحب المنار، در مقام نقد اين روايت، آن را معارض با مسلّمات تاريخي دانسته و مينويسد:
در تاريخ مشخص و معلوم است كه مسلمانان در اول اسلام به مسافرت نميرفتند تا در جايي اقامت گزينند؛ زيرا آنها در معرض قتل و تهديد بودند؛ هر چند اين امر محال نبوده است. ۲
همو در نقد رواياتي كه آيه مباهله را در شأن امام علي( و فاطمه( و حسنين ميداند، از قول عبده مينويسد:
همراه مسيحيان نجران كه آية مباهله در مورد آنها نازل شده، زن يا فرزندي نبوده تا بگوييم منظور از اين آيه واقعاً آن است كه فرزندان و زنانتان را بياوريد، بلكه آنچه از آية فهميده ميشود، تنها آن است كه پيامبر( مسيحيان را دعوت به چنين كاري كرد. ۳
گذشته از درست يا نادرست بودن دليل مؤلفان المنار، مهم آن است كه آنها از نقل تاريخ در نقد روايات بهره گرفتهاند. و گرنه، در جواب ميتوان گفت که لزومي نداشت مسيحيان نجران همراه با فرزندان خود باشند. مهم اين است که پيامبر( با آوردن فرزندان خود در پي اثبات اين نکته بود که او در تمام مباهله حاضر است عزيزترين کسان خود را در معرض قرار دهد.
در مورد ديگري، همين مفسر، قولي که کشتن فرزندان پسر بني اسراييل را توسط فرعون، به دليل آگاهي دادن کاهنان به او ميداند، باطل دانسته و براي اثبات آن به تاريخ استناد کرده است. ۴
6. تعارض با حس
رشيد رضا در چند مورد از اين معيار بهره گرفته است و يكي از اين موارد در نقد حديث جساسه است. توضيح آنكه مسلم در صحيحش آورده كه پيامبر( داستاني از تميمداري نقل و تأييد كرد، مبني بر اينكه او با كشتي به جزيرهاي در درياي شام يا يمن رفته و در آنجا جنبندهاي ـ كه خود را جساسه معرفي كرده ـ ديده است. پيامبر( فرمود: داستان او موافق همان چيزي است كه من دربارة دجال برايتان گفتهام. ۵ رشيد رضا در نقد اين روايت مينويسد:
1.شرح النووي علي صحيح مسلم، ج۱۸، ص۴۶ و ۶۷ .
2.المنار، ج۵، ص۱۴ و ۱۵ .
3.همان، ج۳، ص۳۲۲ .
4.همان، ج۱، ص۳۱۳ .
5.صحيح مسلم، ج۴، ص۲۲۶۱ باب قصة الجساسة .