اي گروه انصار، آيا خشنود نيستيد که مردم از اينجا با گوسفند و شتر بروند و شما با رسولخدا به منازل خود بازگرديد؟ سوگند به آنکه جانم به دست اوست! اگر موضوع هجرت در کار نبود، من خود يکي از انصار بودم. و اگر مردم به راهي روند و انصار راه ديگري را در پيش گيرند، من به همان راه انصار ميروم.
(آن گاه دست به دعا برداشته گفت:) خدايا، انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندان انصار را رحمت کن!
انصار که اين سخنان را از رسولخدا شنيدند، گريستند؛ چندان که ريشهاي آنها تر شد و گفتند:
ما به همين راضي هستيم که رسولخدا بهره و سهم ما باشد. ۱
حال، چنانچه پيامبر اکرم چنين تجمّعي را تشکيل نميداد و به توجيه انصار نسبت به اين تصميم خويش نميپرداخت، مسلم است كه انصار (کساني که در سختترين لحظات پيامبر اکرم را تنها نگذاشته بودند) هيچگاه، نسبت به ايشان اعتراضي نمينمودند، بلکه به اين تصميم گردن مينهادند؛ لکن درايت رهبر جامعه اقتضا مينمايد ريشه هرگونه کدورت و دلخوري در ميان رعايا را بخشکاند. همين که گروهي از رعايا احساس کنند دسته ديگري از ايشان مورد توجّه ويژه بيدليل حاکم قرار گرفتهاند، کافي است تا حقد و حسادت آنان برانگيخته شود و منتظر فرصتي باشند تا به آن دسته لطماتي را وارد نمايند؛ بخصوص اگر کساني وجود داشته باشند که به دنبال ايجاد فتنه و آشوب در ميان افراد جامعه بگردند. در اين موقعيّت است که حاکم تيزبين و آيندهنگر نبايد از کنار اين مسأله به سهولت بگذرد، بلکه بايد نطفه چنين کدورتي را بميراند. پيامبر اکرم ـ که با جامعهاي با سابقه سالهاي متمادي تفاخرهاي قبيلهاي و نزاعهاي قومي مواجه بود، و نيز منافقاني را در ميان افراد تحت حاکميّت خود ميديد که از هر فرصتي جهت ايجاد دودستگي و اختلاف در بين مسلمانان بهره ميجستند ـ با اين تدبيرِ آگاهانه به از بين بردن ريشه حسد و کينه مسلمانان نسبت به يکديگر اقدام نمود.
در جريان بازگشت لشکر اسلام از غزوه بنيالمصطلق، آن گاه که ميان فردي از مهاجران و فردي از انصار بر سر برداشتن آب از چشمه نزاعي درميگيرد که موجب سوء استفاده منافقان مدينه و دستمايه آغاز تفرقه ميان صفوف مسلمانان ميگردد، رسول خدا، بيدرنگ دستور حرکت را صادر مينمايد و بدون هيچگونه توقف و استراحت، «آن روز را تا شب و شب را تا صبح راه رفت و صبح آن روز نيز تا هنگامي که آفتاب بالا آمد، همچنان به راه ادامه داد، و چون هوا گرم شد، دستور داد فرود آيند. لشگريان نيز ـ که حدود يک شبانه روز راه رفته بودند ـ خسته و کوفته، به محض اينکه فرود آمدند، به خواب رفتند. اين کار رسولخدا موجب شد که گفتههاي عبدالله بن أبي از ياد آنها برود و سخنان او مورد بحث و گفتگو واقع نشود و اختلاف و کينه ميان مهاجر و انصار ايجاد نگردد». ۲
1.السيرة النبويّة، ج۴ ص۱۳۵؛ زندگاني محمّد، ج۲، ص۳۱۴؛ المغازى، ج ۳، ص۹۵۷ ـ ۹۵۸ .
2.السيرة النبويّة، ج۳، ص۳۰۳؛ زندگاني محمّد، ج۲، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ المغازي، ج ۲، ص۴۱۵ ـ ۴۲۲ .