اخلاق سياسی در رفتار پيامبر(ص) - صفحه 107

نمونه‌اي از اين صراحت کلام، داستاني است که ابن هشام به نقل آن از زبان عبدالله بن عمرو عاص پرداخته، مي‌نويسد که پيامبر اکرم در پاسخ به اهانت‌هاي مکرّر قريشيان و آزار و اذيّت ايشان، با صراحت و صلابت فرمود:
اي گروه قريش، آگاه باشيد! سوگند به خدايي که جانم به دست اوست، من مأموريّت دارم كه به جنگ و هلاکت شما اقدام كنم. ۱
طبيعي است که اين ‌چنين صراحتي در کلام، در آن‌چنان وضعيّتي از لحاظ ضعف عِدّه و عُدّه، نه تنها دشمنان را بهت زده مي‌نمايد، بلکه در دل پيروان ـ که يا شاهد صحنه باشند و يا از شاهدان صحنه بشنوند ـ قوّت قلب و اعتماد به نفس فراواني ايجاد مي‌کند.
نکته ديگري که نحوه برخورد پيامبر را با سران قريش در اين داستان بر ما آشکار مي‌سازد، آن است که رسول گرامي اسلام از ابتدا در پي انقلاب و دگرگوني سياسي بود. پس ما در بررسي حرکات و سخنان پيامبر اسلام با طرح يک انقلاب هوشيارانه مواجهيم؛ انقلابي که از ابتدا رهبر آن به دشمنان اعلام جنگ و وعده سرنگون کردن آنان را مي‌دهد، و در نهايت، با فاصله زماني کمي، پيروز مي‌گردد.

3. درک شرايط زندگاني پيروان

سرّ موفقيّت پيشوا در رهبري پيروان خود، حکومت او بر قلب‌هاي ايشان است و يکي از مهم‌ترين عوامل در ايجاد اين نحوه حکومت و تسخير عواطف افراد، آن است که رهبري، شرايط زندگي و مشکلات گريبان گير پيروان را درک کرده و خود را در شرايط افراد تحت حاکميّت خود قرار دهد، و در کاهش فشار‌هاي گوناگون زندگي و مبارزه بر پيروان خود تلاش نمايد. اگر مي‌تواند آسايش و رفاه مطلوب را براي ايشان فراهم کند و اگر نمي‌تواند، شيوه‌اي را بيابد که در کاهش مشکلات مؤثر باشد.
در زندگاني سياسي رسول گرامي اسلام اين مسأله چشمگير است. سيره‌‌نويسان از افزايش روز به روز فشار و شکنجه مشرکان نسبت به پيروان انگشت شمار پيامبر اکرم سخن مي‌گويند و از اين واقعيّت که:
خود پيشواي بزرگ اسلام تا حدودي از اين فشارها در امان بود و سبب آن، اولاً حفظ و نگهداري الهي و محافظتي بود که پروردگار بزرگ نسبت به ايشان مي‌کرد، و ثانياً وجود عموي ايشان ابوطالب بود که شخصيّت او در ميان قريش مانع از اين بود که مشرکان بتوانند به رسول گرامي اسلام آسيبي برسانند، ولي ساير مسلمانان ـ که چنين شرايطي نداشتند ـ همچنان گرفتار شکنجه و آزار دشمنان بودند و روز به روز کار بر ايشان سخت‌تر مي‌شد. ۲
در اين شرايط است که رسول گرامي اسلام اذن مهاجرت به حبشه مي‌دهد و به مسلمانان تحت ستم مي‌فرمايد:
خوب است شما به سرزمين حبشه ـ که سرزمين درستي و صداقت است ـ برويد... و با هجرت به آن مرز و بوم، به صورت موقت، خود را از چنگال اين مردمان آسوده سازيد! ۳

1.السيرة النبويّة، ج۱، ص۳۰۹؛ زندگاني محمّد، ج۱، ص۱۷۲ .

2.السيرة النبويّة، ج۱، ص۳۴۴؛ زندگاني محمّد، ج۱، ص۱۹۹ .

3.السيرة النبويّة، ج۱، ص۳۴۴؛ زندگاني محمّد، ج۱، ص۱۹۹؛ تاريخ يعقوبي، ج ۲، ص۲۹ .

صفحه از 124