امّت اسلام را ملاقات نموده، خواستهها و تقاضاهاي خود را به طور مستقيم با خود آن حضرت در ميان بگذارند. قبايل مختلف ـ که نمايندگاني را براي صحبت با پيامبر ميفرستادند ـ همچون «قبيله بنىسعد بن بكر، كه مردى را به نام ضمام بن ثعلبة به عنوان نمايندگى به نزد رسول خدا صلّي الله عليه و آله فرستادند» ۱ و «نمايندگان بنيحنيفه، که مسيلمه كذاب نيز در ميان آنها بود»، ۲ بدون هيچ هماهنگي و اطلاع قبلي، و حتي بدون آن که چهره پيامبر را بشناسند، به حضور ايشان رسيده و به گفتگو ميپرداختند. رعايا نيز به آساني و بدون هيچ گونه نگراني و دغدغه، عرض حال به محضر ايشان برده و خصوصيترين مشکلات خويش را با ايشان به مشورت مينشستند. «عديّ بن حاتم» از ماجرايي سُخن ميگويد که در اوّلين برخورد خود با رسول الله صلّي الله عليه و آله شاهد آن بوده است:
رسول خدا صلّي الله عليه و آله مرا كه شناخت، از جا برخاسته، مرا به سوى خانه خود برد و هم چنان كه در راه ميرفتيم، پيرزنى سر راه او آمد و او را نگهداشت، و به خدا سوگند! آن حضرت را ديدم زمانى دراز در آنجا ايستاد و درباره كار آن پيرزن با او صحبت كرد. ۳
10. رها نکردن مردم بدون تعيين سرپرست و جانشين
آنچه در جاي جاي سيره و شيوه عملي پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله در طول 23 سال رهبري مبارزاتي و حکومتي آن حضرت به چشم ميخورد، آن است که ايشان هيچ گاه گروهي از مردم تحت ولايت خود را بدون سرپرست رها نکرد؛ چه آن زمان که مسلمانان تنها گروهي کوچک در مکه بودند که درگير و دار تبليغ مباني دين اسلام و دعوت مردمان ديگر به اين آيين الهي، با آزار و شکنجههاي دشمنان روزگار ميگذراندند؛ و چه آن زمان که در مدينه داراي حکومت استواري شده و با دشمنان داخلي، يهوديان بنيالنضير، بنيقريظه و بنيقينقاع، و دشمنان خارجي، مشرکان مکه و قبايل هم پيمان با آنان، درگير ميشدند. در تمامي اين مواقع و مواضع، هر بار که لازم ميشد، گروهي از مسلمانان در جايي يا کاري حضور دستهجمعي و مشارکت گروهي داشته باشند، چنانچه شخص پيامبر در ميان آنان نبود، حتماً از جانب ايشان فردي مسئوليّت اداره امور را بر عهده ميگرفت.
در ماجراي هجرت نخستين مسلمانان به حبشه، پيامبر اکرم «عثمان بن مظعون» را به عنوان امير بر قافله ده نفره مهاجران مسلمان منصوب نمود. ۴
در تمامي لشکرکشيها، فردي از جانب پيامبر به سرپرستي گمارده ميشد. حال چنانچه غزوهاي شکل ميگرفت که پيامبر در ميان لشکريان از مدينه خارج ميشد، فردي از جانب ايشان به امارت و سرپرستي
1.السيرة النبوية، ج ۴، ص۲۲۰؛ زندگاني محمد، ج ۲، ص۳۵۵؛ سيرت رسول الله، ج ۲، ص۱۰۲۳؛ سبل الهدي و الرشاد في سيرة خير العباد، ج ۶، ص۳۵۳؛ دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشريعة، ج ۵، ص۳۷۵ .
2.السيرة النبوية، ج۴، ص۲۲۲؛ زندگاني محمد، ج ۲، ص۳۵۸؛ الطبقات الكبري، ج ۱، ص۲۴۰؛ البداية و النهاية؛ ج ۵، ص۵۰ .
3.السيرة النبوية، ج ۲، ص۵۸۰؛ زندگاني محمد، ج ۲، ص۳۶۲ .
4.السيرة النبويّة، ج۱، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵؛ زندگاني محمّد، ج۱، ص۱۹۹ ـ ۲۰۰؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۴۱۴؛ تفسير القمي، ج۱، ص۱۷۶؛ إيمان أبي طالب، ص۲۲۷ .