جامعه آرمانی در كلام حضرت فاطمه زهرا(س) - صفحه 134

عدالت اقتضاي آن كند كه هر يك در مرتبة خود باشند و از آن مرتبه تجاوز ننمايند. ۱
زيرا:
عدالت و مساوات مقتضي نظام مختلفات‌اند، و چنان‌كه در موسيقي، هر نسبت كه نه نسبت مساوات بود، به وجهي از وجوهِ انحلال راجع با نسبت مساوات شود، و الا از حد تناسب خارج افتد، در ديگر امور، هر چه آن را نظامي بود، به وجهي از وجوه، عدالت در او موجود بود، و الا مرجع آن با فساد و اختلال باشد. ۲
تأكيد افلاطون نيز، در عين طرح نظام طبقاتي، بر اصل عدالت است؛ به گونه‌اي كه در پنج فصل از تقسيمات دهگانة كتاب جمهور، به موضوع عدل و جايگاه آن در اجتماع و اخلاق افراد پرداخته است.
بر خلاف اين حكما، نظامي در آرمان‌شهر خود در اقبالنامه عدالت را در برابري كامل و مطلق مي‌داند و همه را در يك طبقه مي‌نشاند:


ندارد ز ما كس ز كس مال بيش
همه راست قسميم در مال خويش

شماريم خود را همــه همسران
نخنديم بر گرية ديگران

۳ سعدي هم در بوستان ـ كه بر خلاف گلستان جامعه‌اي آرماني را به تصوير مي‌كشد ـ ضمن آن‌كه اولين باب را به عدل و تدبير و راي اختصاص مي‌دهد ـ كه نشان از اهميت اين موضوع از نظر او دارد ـ قوام مملكت و كشور آرماني خود را در عدالت پادشاه مي‌داند و مي‌گويد:


فراخي در آن مـرز و كشور مخواه
كه دلتنگ بيني رعيت ز شاه

مگر كشور آباد بيند به خواب
كه دارد دل اهل كشور خراب

خرابي و بد نامي آيد ز جور
رسد پيش بين، اين سخن را به غور

۴

دين‌داري

همة جامعه‌هاي آرماني مورد بحث اين نوشتار، جامعه‌هايي ديندار هستند. فلاسفة مسلمان، جوامعي را طرح‌ريزي كرده‌اند كه بر اصول توحيد و معاد و ساير اصول و فروع اسلام منطبق است. بنابراين، در اين مورد، جاي هيچ گونه بحثي وجود ندارد. در آرمان‌شهرهاي ديگر نيز خداوند متعال به نوعي حضور دارد. افلاطون دوام شهر آرماني را با تأييدات و امداد آسماني و خدايي تضمين مي‌كند. ۵ و تامس مور ـ كه خود مسيحي معتقدي است ـ خدايي يگانه، ناشناخته، جاوداني، بيكران، آفريدگار، و فرمانرواي عالم را ـ كه سرآغاز و ماية رشد و پيشرفت و دگرگوني و پايان همه چيز است ـ در رأس جامعة آرماني خود قرار

1.اخلاق ناصري، ص۲۸۸ .

2.همان، ص۱۳۱و۱۳۲ .

3.اقبالنامه، ص۲۱۰و۲۱۱ .

4.بوستان، باب اول، ص۶۹ .

5.جمهور، ص۵۴۸ .

صفحه از 150