روشني ترسيم شده است. در اين جستار، برآنيم كه اين جامعة آرماني را، به وضوح و روشني و با ذكر تمام جزئيات و ويژگيهاي آن، با استناد به سخنان اين بانوي بزرگ معرفي نماييم.
کليد واژهها: حضرت فاطمه عليها السلام، جامعة آرماني، رهبر، قانون، جامعة غير آرماني.
1. درآمد
از آن هنگام كه پروردگار چهل صباح، به دستكاري قدرت، پيكر خاكي آدم را سرشت و از نفخة روحاني خود در او دميد، هستي انسان رقم خورد و راز مكنون و سر به مهر معرفت و آگاهي و فهم نيكْ بندگي به صورت امانتي الهي بر دوش او نهاده آمد و بدين لحاظ، اين خلق جديد بر ديگر مخلوقات شرافت يافت. در اين ميان، دوگانگي وجود انسان، اين موجود نيمه الهي ـ نيمه انساني، خلقتي دو رنگ و دو رو به او بخشيد. نيمة انساني و مادي، او را تخته بند تن كرد و در اسفل خاك نگه داشت و نيمة الهي، او را به اوج افلاك برد تا مراتب كمال را به او بنماياند و در دنيايي فرامادي سير دهد. همين كمال طلبي آدمي، دنيايي آرماني و مدينهاي فاضله را در ذهن او ترسيم نمود كه رسيدن بدان هميشه از بزرگترين آمال و آرزوهاي دست نيافتني بشر بوده است.
به گفتة برخي:
آرمانشهرها بازتاب شرايط عيني جامعهاند. نويسنده يا طراح آرمانشهر ـ كه از اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعة خويش يا از اوضاع حاكم بر جهان ناخرسند است و شرايط عيني را با تصورات ذهني و آرمانهاي مجرد خويش ناساز مييابد ـ ميكوشد با طرحي آرماني وضع موجود را نفي و ارزشهاي آن را انكار كند. در اين صورت، آرمانشهر تنها وسيلة گذار از عينيت به ذهنيت و پناه بردن به تخيل صرف نيست، بلكه بازآفريني ذهني جامعه است به قصد انتقاد از نظام مستقر و محكي است براي سنجش وضع موجود و آشكار ساختن نارساييها و نارواييهايش. ۱
در اقوام و ملل مختلف با فرهنگها و باورهاي متفاوت و جهانبينيهاي خاص، از ديرباز و به دلايل فوق، چنين آرمانشهرهايي با ويژگيهاي گوناگون وجود داشته كه توجه انديشمندان، فلاسفه و حكما، ادبا و عرفا را به خود جلب كرده است. در بين حكما، نخستين كسي كه انديشة جامعة آرماني را بنا نهاد، فيلسوف معروف يوناني، افلاطون (428ق.م ـ 348ق.م)، بود كه از حدود 386 ق.م به بعد، اثر مشهور خود، كتاب جمهور را در توصيف اين جامعه ـ كه از نظر او صبغة فلسفي دارد ـ به رشتة تحرير درآورد. پس از او، ديگران نيز آثاري در اين زمينه خلق كردند. در قرون متأخرتر، حكيم، سياستمدار و نويسندة برجستة انگليسي، تامس مور، با تأثر از اوضاع سياسي و اجتماعي خاص انگلستان و رنسانس اروپا، در سالهاي آغازين سدة شانزدهم طرح آرمانشهري را مطرح كرد و مدينة فاضلة خود را ـ كه با قوانين و مقرراتي عقلاني هدايت ميشد ـ يوتوپيا (U TOPIA) ناميد. ۲ آنچه در يوتوپياي مور جلب توجه ميكند و
1.آرمانشهر در انديشه ايراني، ص۲۷ .
2.اهل يوتوپياي مور «در پي امور عقلي خستگي ناپذيرند». و انسان را از آن روي گراميترين و دقيقترين مخلوق ميدانند كه انديشمند است و قدرت تأمل دارد ( آرمانشهر (مور)، ص۱۰۲ و۱۰۳) .