زشت بر دلهاشان تيرگي آورد و گوشها و چشمهاشان را فراگرفت؛ ۱ هواهاي نفساني راه بر آنان باز كرد، ۲ بدانسان كه جانهاشان با دنيا و قلبهاشان با فتنه آرامش يافت؛ ۳ عهد و پيمانها را شكستند و فراموش كردند ۴ و به بيوفايي و نيرنگ روي آوردند؛ ۵ با آنكه به ظاهر مجتمَع و داراي عدد و عدت و ادوات و توان جنگي بودند و به شجاعت و خير و صلاح موسوم و موصوف، اما دعوت دادخواه را بيپاسخ گذاردند و بر نالة فرياد خواه، فرياد رسي نكردند. ۶ اين چنين مردمي به راحتي خشم ميآوردند؛ بر شتران ديگران نشان زده، سوار ميشدند و بر آبشخوري كه از آنشان نبود، وارد ميگرديدند. ۷ آنگاه كه حملة متجاوزان ستمكار بر اين جامعة فساد زده و پر هرج و مرج آغاز ميشد و شمشيرهاي دشمني آخته ميگرديد، و اجتماع مردم به وسيلة شمشيرها درو ميشد، ۸ اين مردم به جاي نبرد و كارزار، و دفاع از ارزشها، واپس ميخزيدند ۹ و تسليم زورگويان مستبد ميشدند. ۱۰ در چنين حالتي حقوق مردم ضايع و زايل شد ۱۱ و سكوت اهل باطل و گمراهان شكست و پست مرتبگان و فرومايگان قدر و منزلت يافتند. ۱۲ در اين جامعة پست و پليد و آفت زده هيچ حرمتي براي كسي باقي نماند ۱۳ و مردم به عصر جاهليت و روزگار ذلت پيش از اسلام بازگشتند كه در آن مانند جرعهاي آب بودند كه در معرض طمع طماعان قرار داشتند، از آبي مينوشيدند كه شتران آن را آلوده كرده بودند و از پوست درختان تغذيه ميكردند. مردم در اين دوره لگدكوب روندگان و خوار و مطرود بودند و از شدت ناپايداري و ضعف، بيم آن داشتند كه اطرافيان هستي آنان را به تاراج برند. ۱۴
اين همه تصوير جامعة فساد زده و متزلزلي است كه خاندان پيامبر صلّي الله عليه و آله، بالاخص حضرت فاطمه عليها السلام، پس از او، در آن دم ميزدند و فرياد حق خواهي و حق جويي سر ميدادند؛ اما آنچه البته به جايي نميرسيد، فرياد بود.
پر واضح است بانويي كه در مهبط وحي و مهد امن الهي پرورش و كمال يافته و از سرچشمة آيات روشن و نوراني قرآن و كلام قدسي پيامبر صلّي الله عليه و آله كام جان سيراب كرده، زيستن در چنين جامعهاي را تاب نميآورد و با آنكه خود در دنيايي ديگر سير و زندگي ميكند كه مورد آرزوي بشر است، براي نزديك