در اين جامعه دشمنان حق، با قدرت الهي نابود ميشوند. هرگاه دشمنان آتش جنگ را برافروزند، خداوند آن را خاموش ميكند. ۱ اگر اينان قصد آزار آرمانشهريان را داشته باشند و نسبت بدانان كينه ورزند، خداوند قلب شجاعانشان را ضعيف، سپاهيانشان را پراكنده، سلاحهايشان را كند و مركبهايشان را ناتوان ميگرداند، بادهاي سخت و طوفانها را بر آنان مسلط ميكند، پناهگاههاي آنان را نا امن ميسازد و خوبان را بر نابودي آنان توانمند مينمايد. ۲
برخي از اين ويژگيها در كلمات نظامي نيز ـ كه در مكتب تربيتي اسلام پرورش يافته ـ هويداست؛ مثلاً فراواني نعمت در آرمانشهر اقبالنامه نيز به چشم ميخورد:
پديدار شد شهري آراسته
چو فردوسي از نعمت و خواسته
۳ يا پروردگار در اقبالنامه نيز حامي مردمان آرمانشهر و منافع آنان است:
ز لشكر يكي دست بر زد فراخ
كز آن ميوهاي بر گشايد ز شاخ
نچيده يكي ميوة تر هنوز
ز خشكي تنش چون كمان گشت كوز
سواري دگر گوسفندي گرفت
تَبِش كرد و زان كار پندي گرفت
سكندر چو زان عبرت آگاه گشت
ز خشك و ترش دست كوتاه گشت…
۴
اگر گرگ بر ميش ما دم زند
هلاكش در آن حال بر هم زند
گر از كشت ما كس برد خوشهاي
رسد بر دلش تيري از گوشهاي
بكاريم دانه گه كشت و كار
سپاريم كشته به پروردگار
۵
صفات پروردگار در جامعه آرماني
شهر آرماني حضرت فاطمه عليها السلام جامعهاي نه تنها ديندار، بلكه دين مدار است. بنابر اين، لازم است كه خداوند در آن حضوري چشمگير و مطلق داشته باشد. از همين روست كه در رأس هرم حكومت و اقتدار آرمانشهر حضرت زهرا عليها السلام پروردگار با جميع صفات جمالي و جلالي خود قرار دارد كه همه چيز به مشيت او انجام ميشود و هيچ نيرو و تواني جز به خواست و ارادة او در كار نيست. ۶