جامعه آرمانی در كلام حضرت فاطمه زهرا(س) - صفحه 144

صفات فرشتگان در جامعه آرماني

فرشتگان بخشي از بعد فرامادي آرمان‌شهر حضرت زهرا عليها السلام را تشكيل مي‌دهند. آنان مأموريت‌هاي مختلفي دارند؛ فرشتگاني نگارندة نامة اعمال انسان‌ها هستند، گروهي حافظ آدميان‌اند، برخي نگهباني آسمان‌ها را به عهده دارند و تعدادي از زمين‌هاي هفتگانه نگهداري مي‌كنند، فرشتگاني حافظ شب و روزند و گروهي نيز از زمين‌ها و تمام اماكن زمين از درياها، نهرها، بيابان‌ها و دشت‌ها حفاظت مي‌كنند، فرشتگاني نيز هستند كه تنها مأمور تقديس و تنزيه پروردگارند و بي‌نياز از خوردن و نوشيدن. ۱
با آن‌كه اين موجودات در آرمان‌شهر حضرت، مسؤوليت‌ها و وظايف متنوعي را به عهده دارند، اما همه در چند صفت با هم شريك‌اند؛ نخست آن‌كه همه نوراني‌اند ۲ ، نيكوكاري ديگر صفت مشترك آنهاست
۳ و بالاخره، همه حتي آنان كه خدا را تسبيح و تنزيه مي‌گويند از هيبت و عظمت پروردگار و عقاب الهي در هراس‌اند. ۴
حضور فرشتگان به عنوان ميانجي آسمان و زمين كه ملكوت را به ملك و غيب را به شهادت و معنا را به ماده پيوند مي‌زنند و يكي مي‌كنند، در آرمان‌شهرهاي ديگر، بويژه آرمان‌شهرهاي غربي، ديده نمي‌شود.

صفات رهبر ـ پيامبر در جامعه آرماني

در آرمان‌شهر حضرت فاطمه عليها السلام هر كسي نمي‌تواند رهبري جامعه را به عهده بگيرد. اعتراضات آن حضرت به حكومت زمان خود و سخنراني‌هاي ايشان، بر همين اساس بوده است. جامعة آرماني حضرت، همچون ديگر جوامع آرماني بر شايسته سالاري بنا نهاده شده است؛ اما از طرفي معيارها و ملاك‌هاي تعيين اين شايستگي و لياقت متفاوت است و از سويي ديگر، نوع انتخاب و گزينش رهبر فرق دارد. در آرمان‌شهرهاي حكما و فلاسفه رهبر و پادشاه جامعه، حكيم و فيلسوفي است كه به طرق مختلف توسط همه يا گروهي از مردم انتخاب و به گزيني شده
۵ و حتي گاهي به همين منظور، از آغاز كودكي پرورش يافته است.
۶ تنها در آرمان‌شهر نظامي، اسكندر به عنوان پادشاه ـ پيامبر ـ فيلسوف معرفي شده است:


همان فيلسوف مهندس نهاد
ز تاريخ روم اين چنين كرد ياد

كه چون پيشواي بلند اختران
سكندر جهاندار صاحب قران

ز تعليم دانش به جايي رسيد
كه دادش خرد بر گشايش كليد

بسي رخنه را بستن آغاز كرد
بسي بسته‌ها را گره باز كرد

به دانستن علم‌هاي نهان
تمامي جز او را نبود از جهان

چو بر زد همه علم‌ها را رقوم
چه با اهل يونان چه با اهل روم

گذشت از رصد بنديِ اختران
نبود آنچه مقصود بودش در آن

سريرش كه تاج از تباهي رهاند
عِمامه به تاج الهي رساند

نزد ديگر از آفرينش نفس
جهان‌آفرين را طلب كرد و بس

در آن كشف كوشيد كز روي راز
براندازد اين هفت كُحلي طراز

چنان بيند آن ديدني را كه هست
به دست آرد آن را كه نايد به دست

در اين وعده مي‌كرد شب‌ها به روز
شبي طالعش گشت گيتي‌فروز

سروش آمد از حضرت ايزدي
خبر دادش از خود در آن بي‌خودي

سروشي دُرفشان چو تابنده نور
ز وسواس ديو فريبنده دور

نهفته، بدان گوهر تابناك
رسانيد وحي از خداوند پاك

چنين گفت كافزون‌تر از كوه و رود
جهان آفرينت رساند درود

برون زان كه داد او جهانبانيت
به پيغمبري داشت ارزانيت…
۷

اما در جامعة آرماني حضرت زهرا عليها السلام ، رهبر ـ پيامبر جامعه اولاً از ميان مردم برانگيخته مي‌شود
۸
و بندة خداست.
۹ بنابر اين، از اين جهت، تفاوتي با ساير انسان‌ها ندارد و ثانياً قبل از رسالت و پيامبري و حتي قبل از آفرينش ديگر موجودات مبعوث شده و به نام پيغمبر ناميده شده است.
۱۰
اين رهبر در جامعه‌اي كه بر فراز آن خدايي حاضر و ناظر قرار دارد كه حكومت مطلق در دست اوست، به عنوان فرستادة حق و امين بر وحي الهي و برپاي دارندة حجت او برمي‌خيزد تا دين خدا را كامل نمايد ۱۱ و بدين منظور بت‌ها را سرنگون و نابود مي‌كند ۱۲ و در عين اجتناب از شيوة مشركان و كناره‌گيري از پرتگاه سقوط آنان و دشمني با رؤسايشان، ۱۳ نخست با حكمت و پند و اندرز نيكو به سوي پروردگارشان دعوت مي‌نمايد و آن‌گاه كه پند نمي‌پذيرند و كينه‌توزي پيشه مي‌كنند، شمشير بر فرقشان زده، سر آنان را مي‌كوبد تا جمعشان منهزم شده، از ميدان بگريزند ۱۴ و زورگويان آنان را به خاك مذلت و خواري مي‌افكند، ۱۵ چون از خود مردم و با مردم است، دلسوز مردم نيز هست و رنج‌هاي آنان بر او گران مي‌آيد. ۱۶
او بر عواقب كارها داناست و به حوادث زمان محيط. وقوع مقدرات را به خوبي مي‌شناسد و مجري آنهاست؛ ۱۷ با تكيه بر همين بصيرت و بينايي به عنوان نگاهبان حرمت حق، ۱۸ به منظور بر طرف كردن

1.نيايش۱۲، ص۱۰۲ .

2.نيايش۱۴، ص۱۱۶ .

3.خطبه فدك، ص۲۲۰ .

4.آرمان‌شهر (مور)، ص۷۳ .

5.جمهور، ص۱۲۸، ۲۲۱، ۲۸۷ و پس از آن .

6.اقبالنامه، ص۱۴۱ و۱۴۲ .

7.خطبه فدك، ص۲۲۴

8.همان، ص۲۱۸؛ نيايش ۹، ص۹۲ .

9.خطبه فدك، ص۲۱۸. ناظر بر حديث پيامبر صلّي الله عليه و آله است كه: «كنت نبياً و آدم بين الماء و الطين» .

10.نيايش ۹، ص۹۲؛ خطبه فدك، ص۲۲۰ .

11.خطبه فدك، ص۲۲۴؛ سخن ۶، ص۲۶۶ .

12.سخن ۶، ص۲۶۶؛ خطبه فدك، ص۲۲۴ .

13.سخن ۶، ص۲۶۶ .

14.خطبه فدك، ص۲۲۴.

15.خطبه فدك، ص۲۲۰ .

16.نيايش۹، ص۹۲ .

صفحه از 150