از سوي ديگر، قرآن کريم، زکات را، تشريعي عام در تمامي شرايع ميداند ۱ و به همسران پيامبر( نيز دستور ميدهد که در کنار اقامه نماز، زکات بپردازند؛ ۲ در حالي که بسياري از پيامبران ۳ و هيچ يک از همسران پيامبر( در آن زمان، از اموال زکوي به مقدار حد نصاب تعلق زکات بهرهمند نبودهاند. ۴
بر اين اساس و با توجه به موارد كاربرد و سياق آيات، ميتوان زکات را در اصطلاح قرآني اين گونه تعريف کرد: «هر واجب مالي ابتدايي» خواه در قالب زکات مصطلح فقهي يا خمس، ۵ و خواه با تعيين حد نصاب و شرايط و پرداخت به حکومت (چنان که در اواخر دوره مدينه روي داد) يا بدون تعيين حد نصاب و ساير شرايط (چنان که در مکه و اوايل دوره مدينه بود). ۶
اما «زکات» در قرآن، از يك سو ويژة واجبات مالي است و موارد مستحب را در بر نميگيرد. ۷ و از سوي ديگر، اختصاص به واجبات مالي ابتدايي دارد، نه آن دسته از واجبات مالي که سبب وجوبش، فعل مکلف باشد (همچون کفّارات، ديات و قرباني)؛ ۸ چه اين که در هيچ آيهاي، از واجبات مالي غير ابتدايي، به زکات تعبير نشده است.
زكات در روايات
روايات کاربرد گستردهتري براي اين واژه دارند که حتي موارد غير مالي را نيز در بر گرفته است؛ چنان که از تعبير روايي «لکّل شيء زکاة» ۹ و اثبات زکات اعضاي بدن و مانند آن، ۱۰ به روشني پيداست.
با اين حال، بررسي روايات، ما را به اين نتيجه ميرساند که اين كلمه در سخنان پيامبر اكرم(، بسان قرآن، مفهومي گسترده دارد؛ به طوري كه هر گونه واجب مالي را شامل ميشود. از مويّدات اين مدعا، نامه رسول گرامي خدا( به پادشاهان حمير است که:
... و آتيتم الزکاة من المغانم خمس الله و سهم النبي و صفيه و ما کتب الله علي المؤمنين من الصدقة من العقار، عشر ما سقت العين و سقت السماء. ۱۱
1.ر.ک: سورة انبياء، آية ۷۳؛ سورة مريم، آية ۳۱ و ۵۵ .
2.سورة احزاب، آية ۳۳ .
3.ر.ک: الفرقان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص۱۴۲ .
4.باري، در بين همسران رسول گرامي( تنها خديجه( ثروتمند بوده است، اما ايشان سالها پيش از نزول آيه ياد شده، از دنيا رفته بود (ر.ک: بحارالانوار، ج۱۹، ص۵) .
5.بدين سان، هر جا واژه زکات در کنار صلات آمده، اشاره به واجبات مالي، در مقابل واجبات بدني است .
6.ر.ک: الفرقان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص۱۳۸و ۱۴۹؛ تفسير نمونه، ج۸ ، ص۹ .
7.ر.ك: مجمع البيان، ج۲، ص۶۶۱. باري، اطلاق زکات در آية ۵۵ سورة مائده الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ برانگشتري که حضرت علي عليه السلام در حال رکوع به فقير داد (ر.ک: مجمع البيان، ج۳ ـ ۴، ص۳۲۴ ـ ۳۲۶) باعث گرديده برخي از مفسران، زکات قرآني را شامل «انفاق مستحب» نيز بدانند (ر.ک: تفسير نمونه، ج۴، ص۴۲۹ و ۴۳۰)؛ در حالي که حمل اين مورد بر زکات واجب نيز کاملاً ممکن است؛ چه اينكه نه زکات در قرآن، صرفاً به معناي زکات مصطلح فقهي است (ر.ک: الميزان، ج۶ ، ص۱۰)، و نه واجبات مالي (: زكات قرآني) منحصر به آن و پرداختهاي مالي حضرت امير( در قالب انفاقات واجب و مستحب، فراوان بوده است (ر.ک: الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد، ص۲۰۲) .
8.ر.ک: الفرقان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص۱۴۹ .
9.ر.ک: بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۴۷ .
10.براي نمونه ر.ک: الکافي، ج۱، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۴۶ .
11.فتوح البلدان، ج۱، ص۸۵ ؛ الاموال، ص۱۳؛ يادکردني است در پارهاي نقلها، به جاي عبارت ياد شده، چنين آمده: «و آتيتم الزكاة و اعطيتم من المغانم...» (ر.ک: تاريخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۸۱؛ سيرة ابن هشام، ج۴، ص۱۰۰۹). از اين روي، احتمال ميرود کلمه «اعطيتم» در منابع قبلي افتاده باشد، اما با توجه به اين که جمله «و ما کتب علي المؤمنين من الصدقه...»
ـ که بيترديد همان زکات مصطلح را بيان کرده ـ بر «آتيتم الزكاة» عطف شده، نشان ميدهد که کلمه «اعطيتم» در اصل وجود نداشته و موارد بعدي، همه مصاديقي از «زکات» هستند و يا آن که عطف ياد شده، عطف خاص بر عام باشد که در اين صورت نيز مويّد مطلب مذکور خواهد بود .