قدمت و خاستگاه اِسناد - صفحه 190

ما به بخش‌هايي از نامه‌هاي عروة دسترسي داريم که در آن، به پرسش‌هاي عبدالملك، خليفة اموي دربارة تاريخ صدر اسلام پرداخته است. ۱ در اين نامه‌ها ـ كه در تاريخ طبري و ديگر آثار به‌جا مانده‌اند ـ عروة هيچ ‌يك از راويان و منابع خبري‌اش را به اسم ذكر نمي‌كند. با اين همه، اين امر را نمي‌توان قطعي و حتمي دانست؛ چرا که کاملاً محتمل است عروة از ذکر اسامي رجالش در نامه‌ها پرهيز مي‌كرده، اما انجام اين کار را در ساير نوشته‌هايش لازم مي‌دانسته است. با تمام اين احوال، چندان مهم نيست که ديدگاه شخصي عروة در باب اِسناد چه بوده است. مهم آن است كه دريابيم آيا در ميان نسل مدوِّنان درس‌خوانده حديث ـ كه پيش از زُهري آمده‌اند ـ اِسناد متداول بوده يا نه؟ به‌گمان شخصي من، ترديد در اين امر جا دارد. در واقع مي‌توان چنين انگاشت اِسناد نخستين بار در متون حديثي تا ثلث آخر قرن نخست هجري پديد آمده است.
آيا اسناد را عالمان عرب اختراع کرده‌اند؟ کايتاني به اين نکته توجه کرده که خاستگاه اِسناد در شبه جزيره نبوده است. ۲ اما همو هيچ نقطة ديگري را براي منشأ اِسناد ذکر نمي‌کند. در متون تاريخي متعلق به دوران باستان در منطقة شرق، نمونة مشابهي نمي‌توان يافت. تنها خاستگاه احتمالي باقي مانده را در متون سنت يهودي مي‌يابيم که آن نيز نظامي بسيار پيشرفته از ذکر رجال سند دارد. اين نظام، بسيار مشابه با همان نظام اِسناد است. اکنون براي يافتن منشأ يهودي اِسناد مجبوريم اين دو نظام را در کنار هم گذاريم و بسنجيم.
پيوند ميان قرآن و حديث مشابه با رابطة دو سنت مکتوب و شفاهي در يهوديت است. همچنان‌که اين دو در يهوديت از اهميتي يکسان برخوردارند، دعوي مسلمانان [: اسلام] نيز از آغازين دوره‌ها اين بوده است که حديث يا دست‌کم روايات مشتمل بر اقوال و افعال پيامبر، همانند قرآن از منشأ الهي برخوردارند. بعيد نيست که اين امر متأثر از ديدگاه يهوديت روي داده باشد، ۳ بويژه آن‌که در احاديث موجود شواهدي مي‌يابيم که بر جايگاه تعاليم و سنت شفاهي در يهوديت اشاره دارند. ۴ موسي( شريعت خويش را شفاهاً دريافت کرده بود و قرن‌‌ها پيش از پيدايش اِسناد در اسلام و عمل رسانيدنِ ناقلان به پيامبر(، اين پرسش در يهوديت مطرح شده بود که حاملان علم از زمان موسي تا معلمان دورة تنّائيمي چه کساني بوده‌اند. عبارات معروف زير از ابوت، باب 1، آية 1 به روشني بر اصل محتواي شريعت شفاهي دلالت مي‌کند. ۵

1.تاريخ الرسل والملوک، الطبري، تصحيح: م. ي. دخويه (M.J. de Goeje) و ديگران (لايدن، ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۱۸۰، ۱۲۸۴، ۱۶۳۳ـ۱۶۳۴، ۱۷۷۰)؛ سيرة رسول الله، ج۱، جزء ۲، ص۷۵۴؛ المغازي، تصحيح و ترجمه: ولهاوزن (Wellhausen)، ص۲۶۳؛ قس با کايتاني در زير: Leone Caetani, Annali, I, ۳۰-۳۱ §۱۳ (Introduzione) II, index, s.v. ‘Urwa .

2.Leone Caetani, Annali, I, ۳۰ §۱۰ (Introduzione). .

3.Ignaz Goldziher, “K?mpfe um die Stellung des Had?t Im Islam”, ZDMG ۶۱ (۱۹۰۷), ۸۶۴. .

4.همان، ص۸۶۵ .

5.آووتِ ربي ناتان حلقه‌هاي بيشتري براي اين زنجيرة نقل ذکر مي‌کنند .

صفحه از 193