كتاب عليّ (ع) - صفحه 28

رأى ما

راقم اين سطور بر اين باور است كه نخست بايد برخى ملاك ها را درباره داورى نسبت به وحدت و تعدد شناسايى كرد و سپس بر پايه آن شواهد و قرائن ، اعلان نظر نمود . بر اين اساس ذكر چند نكته ضرورى مى نمايد :
1 . در دوره هاى كهن كه كتاب و نام گذارى آن شكل امروزى نداشت ، احتمال نقل به معنا در عناوين بسيار بود . به تعبير ديگر واژه هاى به كار گرفته شده ، بسيارى از اوقات در معناى لغوى به كار رفته و معناى اصطلاحى ندارد . از اين رو نمى توان بر پايه تعدد عنوان ، حكم به تعدد اثر و مكتوب كرد و بايد از نشانه هاى ديگر كمك گرفت تا به وحدت يا تعدد پى برد .
2 . ملاك هايى كه مى تواند به عنوان شاهد و قرينه در داورى از آن استفاده شود عبارت اند از :
الف . اوصافى كه درباره محتوا به كار رفته است . مثلاً در اين روايت ها نسبت به يك اثر تعبيرهاى «سبعون ذرعا» يا «فخذ البعير» به كار رفته و در برخى ديگر تعبير «صحيفة صغيرة» يا اين كه «در غلاف شمشير پيامبر جاى داشت» آمده است . اين اوصاف نشان دهنده دو اثر و دو مجموعه اند و از اين رو مى توان به شناسايى دست زد .
ب . مضمون و محتوا يكى ديگر از راه هاى شناسايى است . مثلاً مضمون : إن كان الشؤم في شيء . . . هم با تعبير كتاب على¨ نقل شده و هم با تعبير صحيفه و اين مى تواند نشان دهنده وحدت باشد .
ج . راوى يكى ديگر از طرق شناسايى است و در مواردى مى تواند به كار گرفته شود .
د . اطلاقِ يكى از عنوان ها بر ديگرى مى تواند قرينه وحدت باشد .
به طور مثل در برخى احاديث راوى از الجامعة مى پرسد و امام در پاسخ با تعبير صحيفة پاسخ مى دهد مانند :
محمّد بن الحسين ، عن ابن محبوب ، عن علي بن رئاب ، عن أبي عبد اللّه عليه السلام أنه سئل عن الجامعة قال : تلك صحيفة سبعون ذراعا في عرض الأديم مثل فخذ الفالج فيها كل ما يحتاج الناس إليه ، وليس من قضية إلّا هي فيها حتى أرش الخدش . ۱
أحمد بن محمّد ومحمّد بن الحسين ، عن ابن محبوب ، عن ابن رئاب عن أبي عبيدة قال : سأل أبا عبد اللّه عليه السلام بعض أصحابنا ، عن الجفر؟ فقال : هو جلد ثور مملوء علما ، فقال له : ما الجامعة؟ قال : تلك صحيفة طولها سبعون ذراعا في عرض الأديم مثل فخذ الفالج فيها كل ما يحتاج الناس إليه ، وليس من قضية إلَا وهي فيها حتى أرش الخدش . قال له : فمصحف فاطمة؟ فسكت طويلاً ، ثمّ قال : إنّكم لتبحثون عما تريدون وعما لا تريدون! إن فاطمة مكثت بعد رسول اللّه صلى الله عليه و آله خمسةً وسبعين يوما ، وقد كان دخلها حزن شديد على أبيها ، وكان جبرئيل يأتيها فيحسن عزاءها على أبيها ، ويطيب نفسها ، ويخبرها عن أبيها ومكانه ، ويخبرها بما يكون بعدها في ذريتها ، وكان علي عليه السلام يكتب ذلك ؛ فهذا مصحف فاطمة .۲
3 . به عقيده ما اين عناوين يازده گانه با توجه به شواهد و قرائنى كه ذكر خواهد شد ، در سه گروه جاى مى گيرد .
يك . الجفر ، كه نامِ نوشته و مكتوب نيست ، بلكه نام پوستى است كه بر آن نوشته شده و يا نام ظرفى است كه مكتوب در آن جاى مى گيرد . روايت هاى وارد شده درباره آن بر اين امر گواهى مى دهد .
رواياتى كه درباره جفر در كتب روايى منقول است ، 27 حديث مى باشد و اكثر آنها دلالت بر آن دارد كه جفر نام ظرف و يا جلدى است كه كتاب بر آن مكتوب شده و يا در آن جاى گرفته است . از اين ميان ، 18 روايت با واژه «جفر» ، يك حديث با تعبير «جفر اكبر» و «جفر اصغر» و 4 حديث با تعبير «جفر احمر و ابيض» ، منقول است . اين 23 حديث به صراحت دلالت دارد كه «جفر» ظرف كتاب يا جلدى است كه بر آن مكتوب شده است .
در يك حديث ، جفر به صورت كلى آمده است و مى تواند با مضمون احاديث فوق سازگار باشد .
در سه حديث نيز تعبير «كتاب الجفر» آمده است كه به قرينه ساير احاديث مى تواند به محتواى آن پوست و ظرف اشاره داشته باشد .
بنابراين از مجموع اين 27 حديث كه به ترتيب فوق نقل مى شود ، چنين مستفاد است كه جفر در عرض كتاب و جامعه و صحيفة الفرائض نمى باشد :

1.بحار الأنوار ، ج ۲۶ ، ص ۲۲ ، ح ۹ .

2.بحار الأنوار ، ج۴۳ ، ص ۷۹ ، ح ۶۷ .

صفحه از 154