سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 268

كثرت در مجردات به واسطه «كل ممكن زوج تركيبي» ۱ و در مادّيات تركيب /21/ از عناصر واضح است.
و اين معنى بنا بر نسخه اى است كه در آن نسخه تجزيه ديده شده بود كه مشتق از جزء باشد و در بعضى نسخ تجربه ديده شده است بنا بر او ؛ يعنى همچنان كه مخلوقات تحصيل علم از تجربه مى كنند، خداوند علم ذاتى دارد ، نه محتاج تجربه است.
بدان اين را كه از ما شنيدى؛ يعنى تعقّل كن و در ذهنِ خود راسخ نما و اين را قاعده كلى قرار ده و اصل كلّى دان و بنا بگذار بر او آن چيزى كه دانستى صواب؛ يعنى چون كه قاعده حقّه را ميزان علم قرار دادى و هر جا مطلبى حقّى از آن مقوله ادراك نمودى، بدان كه فرد اين كلى است.
و مى توان گفت كه مرادِ امام عليه السلام از لفظ « قولك و دعواك» بودن ذات اوّل است عالم به ضمير؛ زيرا كه موجد علم ضمير خواهد بود. پس علم به ضمير محتاج ضمير ديگر مى شود؛ به علّت اين كه آن ضمير سبب علم اين ضمير خواهد بود. پس وقتى كه عالم شد ضمير را به سبب ضمير ديگر، حلول خواهد كرد اقلاًّ در او دو قوّه ادراك و اين منافى با وحدت ذاتيه است. پس ابطال وحدت كردى و حال آن كه قائل به وحدت شده بودى.

[انواع مخلوقات ]

۰.متن:
قَالَ عِمْرَانُ: يَا سَيِّدِي ، أَ لَا تُخْبِرُنِي عَنْ حُدُودِ خَلْقِهِ؟ كَيْفَ هِيَ؟ وَ مَا مَعَانِيهَا؟ وَ عَلَى كَمْ نَوْعٍ تَكُونُ؟ قَالَ عليه السلام : قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمْ، ۲ إِنَّ حُدُودَ خَلْقِهِ عَلَى سِتَّةِ أَنْوَاعٍ: مَلْمُوسٍ وَ مَوْزُونٍ وَ مَنْظُورٍ إِلَيْهِ وَ مَا لَا ذَوْقَ لَهُ وَ هُوَ الرُّوحُ ، وَ مِنْهَا مَنْظُورٌ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ لَهُ وَزْنٌ وَ لَا لَمْسٌ وَ لَا حِسُّ وَ لَا لَوْنٌ وَ لَا ذَوْقٌ وَ التَّقْدِيرُ وَ الْأَعْرَاضُ وَ الصُّوَرُ وَ الطُّولُ وَ الْعَرْضُ ، وَ مِنْهَا الْعَمَلُ وَ الْحَرَكَاتُ الَّتِي تَصْنَعُ الْأَشْيَاءَ وَ تَعْمَلُهَا وَ تُغَيِّرُهَا

1.يعنى هر موجودِ مجرّدِ ممكن از تركيب وجود و ماهيت، تحقق يافته است.

2.قال قد سألت فاعلم. «نسخه».

صفحه از 350