الرجل نفسه و بدنه .
و منه حديث أبي الدرداء: أقرض من عِرضِك ليوم فقرك ۱
؛ أي من عابك و ذَمَّك فلا تُجازِه ، و اجعله قرضاً في ذمّته [لتستوفيه منه] ۲ يوم حاجتك في القيامة . كذا في مجمع البحرين. ۳
و همان بعض ، اعراض را كه جمع عِرض به كسر اوّل باشد، داخل در كيفيات نفسانيه گرفته است و بسيار دور است ؛ زيرا كه عوارض او از كيفيات نفسانيه مى شود نه خودش و خودش از جواهر است نه اعراض.
الصُّوَر جمع صورت است و صورت در لغت چنان كه در مغرب و غير آن گويد:
الصورة عامة في كل ما يصوّر مشبهاً بخلق الله تعالى من ذوات الروح و غيرها. انتهى. ۴
و مراد از او در اين جا هيئت عارضه است و از معنى لغوى خاص نقل يافته است در عرف به سوى معنى عام كه هيئت مطلقه است ، خواه صورت مشبّه به ، خلق خدا و خواه غير آن باشد.
و طول و عرض ، دو امتداد معروف است و ذكر طول و عرض در اين جا بعد از هيئت، از باب ذكر خاص بعد از عامّ است.
قول امام عليه السلام : و منها العمل و الحركات . بعضى گفته است: «أي من الحدود المذكورة ؛ لا من حد خاص» و اين وجهى ندارد و حق اين است كه ضمير «منها» راجع است بر اعراض نه بر حدود، به همان وجهى كه در منهاى سابق گفته شد.
و : التي تصنع الأشياء و تعملها ، صفت است از براى حركات و عايد و رابط را محتاج است [كه] موافق قاعده عربيه اين طور است : «التي تصنع الأشياء و تعلمها بها» و در نسخ ، ضمير «بها» واقع نشده است. شايد كه از قلم نسّاخ ساقط شده است و يا
1.تفسير القرطبى ، ج ۳ ، ص ۲۴۲ .
2.از مصدر اضافه شده است .
3.مجمع البحرين، ج ۳، ص ۱۵۶.
4.مجمع البحرين، ج ۲، ص ۶۴۴.