سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 276

به علّت معلوم بودن ربط جمله صفت بر موصوف ، حذف شده است. يعنى از مقوله اعراض /29/ عمل و حركات است ، آن چنان حركاتى كه صنعت مى كنى چيز ها را و مى سازى آنها را به سبب عمل و حركات . و در اين كلام تصريح است بر آن كه اعمال عباد مخلوق خدا نيست، بلكه مستند به خودشان است و عمل و حركات ، علل مُعِدِّه اند از براى افاضه مبدأ فيّاض ، امور مترتّه بر حركات و اعمال را.
و تغيير مى دهى اشيا را از حالى به حالى كه حركت در كيف است ، مثل اين كه گرم را سرد و سرد را گرم و سياه را سفيد و سفيد را سياه سازى . و هرگاه تركيب بسايط و حل مركبات نمايد ، داخل در مقوله وضع است.
و زايد مى كنى ناقص را و ناقص مى كنى زايد را كه حركت در كم است.
و بعد از اين ، فايده ديگر بيان كرده اند كه تفهيم حقايق سيّاله متجدّده متصرمه مُتَقَضّيه باشد كه حقيقتِ عمل و حركت و زمان و كلام هر سه حقيقت متجدّده غير قارّه است كه اجزاى آنها مجتمع در وجود نمى شود و هميشه در وجود و عدم اند و هر جزء كه موجود شود از آنها ، جزو سابق از او معدوم است [و] دايم يك پا در وجود و يك پا در عدم دارد؛ مثل حركت كه خروج شئ است از قوّه به فعل بر سبيل تدريج و كم كم. پس آن صفتى است كه هميشه جسم به آن صفت متوسط در ميانه مبدأ و منتهاست و دو آن در يك مكان نيست، بلكه در هر آنى در مكانى است .
و عبارت آخرى اين است كه حركت ، بودنِ جسم است به طورى كه در هر حدّى از حدودِ مسافت فرض شود، آن جسم بيش از آنِ وصول به آن حد و بعد از آنِ وصول به آن حد در آن حد نباشد.
و قول امام عليه السلام : فأمّا الأعمال و الحركات؛ چون كه اعمال و حركات از جمله اعراض اند و چنين /30/ فهميده مى شد از كلام امام عليه السلام كه حركت با ساير اعراض توافق تمام دارد و افتراقى در ميان نيست ، از براى دفع اين توهّم فرمودند كه معلوم شود افتراق هست.
اَعراض و صور و طول و عرض از اعراض قارّه اند و عمل و حركت از اعراض غير قارّه متجدّده مُتَقَضّيه است كه حركات فانى مى شوند مى روند؛ زيرا كه نيست از

صفحه از 350