سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 287

هَلْ رَأَيْتَ بَصِيراً قَطُّ رَأَى بَصَرَهُ؟ قَالَ عِمْرَانُ: لَمْ أَرَ هذَا.

شرح:
چون كه اين مطالب در غايت غموض و دقت است و در آن وقت ها نشر انوار معارف از مصابيح عوارف ذوات انوار الهيه چندان نشده بود كه انتشار كلى داشته باشد و در اقطار و امصار دويده و پرتو خفاياى عرفان به هر دور نزديك تابيده باشد و اگر چه عبارت سابقه امام عليه السلام حامل اين كنوز معارف بود، لكن مقام مباحثه، مقتضى انتقال بر اين دقايق نبود ، لهذا غفلت و سؤال نمود و بعد از آن گفت: يا سيدى! پس به درستى ، آن چنان چيزى كه بود در نزد من و اعتقاد من اين بود كه ذات مبدأ اوّل تعالى چون كه در مقام خلق مخلوقات و صنع مصنوعات /43/ نطق با به امر «كن» مى فرمايد و مصنوعات و مجعولات به عرصه وجود مى آيند و ذات حق ، فاعل ايجاد موجودات مى شود ، لا محاله تغير در ذات حاصل مى شود و حدوث مشيت و اراده و قصد در ذات مى شود در وقت وجود فعل به سبب اين كه ذات مرجّح طرف وجود ممكنات بر طرف عدم آنها شد. پس ذاتِ با ترجيح ايجاد غير ذاتِ بى ترجيح ايجاد است.
پس تغير حاصل آمد، اعم از اين كه مشيت و اراده را موجود عينى بدانيم و يا ندانيم، بلكه امر انتزاعى بدانيم. و لفظ «في» در «في فعله» به معنى سببيت و تعليل است نه به معنى ظرفيت از باب في هرّة حبستها.
و لكن از عمران و فطانت او بسيار دور بود كه اعتقاد مذهب صابى را در مقام مناظر با شارع اسلام عرض نمايد . بلى معلوم است كه خفّاش در مظهر نور شمس ، خود را گم مى كند و آداب از دست مى رود.
و چنين توهمى كه از عمران ظاهر شد، امام عليه السلام در مقام دفع اوهام فرمود: أَحَلتَ يا عمران ؛ يعنى در اين حال تكلم به كلام محال نمودى كه گفتى: كائن اوّل تعالى تغير پذيرد به وجهى از وجوه، يعنى در مقام فعل و ايجاد و مى رسد بر ذات از خود آن ذات حالتى به سبب فاعل شدن آن ذات ايجاد مخلوقات را كه تغير دهد آن ذات را. و اين معنا بنا بر آن است كه ضمير «منه» راجع بر ذات شود و شايد كه ضمير راجع باشد بر تغيُّر كه مصدر يتغير باشد؛ به معنى : اخذ مى كند ذات از آن تغيير كه به سبب فعل آن

صفحه از 350