سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 292

قول حجت است و لكن قول ارباب تأسّى مَحجَّت و طريقت از امت بى منفعت نيست و ترتب وجود ممكنات را بر ذات واجب و اعتبارى بودن وجود حادثات و حقيقى بودن وجود حق و دليل بودن حقايق امكانى بر وجود رحمانى و ظل و عكس بودن عالم را به نور سبحانى ادا نموده است به نحوى دقيق و رقيق و مرغوب در نظر اهل تحقيق به جهت ابتهاج اهل نظر و عرفان و خوش وقتى نازك طبعان سخندان ذكر نموده شد:

يكى ره باز بين تا چيست اين عكسنه اين است و نه آن پس كيست اين عكس۱
يعنى يك بار نظر نماى در آينه كه آن عكس نه شخص است و نه آينه و نه چيزى كه در ميان اينها واقع است هر آينه، بلكه در آينه نيز نيست و الا به رفتن آن شخص از برابر بايستى كه متحرك نبودى و همان نمودى و در غور آينه ننمودى . پس معلوم شد كه آن عكس صورت خيالى است كه حضرت حق تعالى جهت بندگان اظهار فرموده است تا نمودارى باشد جهت اشياى بى بود.

تو چشم عكسى و او نور ديده استبه ديده ديده اى را ديده، ديده است؟۲
چنان كه صورت شخص نگرنده در آينه منطبع است در ديده ، عكس نيز منتقش است و صورت عكس در چشمِ نگرنده مرتسم است و آن صورت چشم عكس است كه مردمك آن چشم است و نور ديده عبارت از اوست باز ديده اى دارد و چنان كه چشم صورت اصل ، ناظر صورت عكس خود است ، چشم عكس هم به ديده عكس ناظر همان اصل است . و چون انسان چشم عكس حق است و حق نور اين ديده ، معنى مصراع ثانى چنين باشد كه به ديده ـ يعنى به انسان كه چشم عكس است ـ ديده را يعنى انسان العين را كه حق است و نور ديده است ـ چه ديده به او مى بيند ـ ديده ، يعنى ديده انسان العين كه در انسان پنهان است ديده است؛ يعنى به انسان ، حق را ديده حق ديده و خود به خود نگرنده خود گرديده ؛ چه عكس آينه و عكس ديده و مردمك عين

1.گلشن راز، ص ۴۹.

2.گلشن راز، ص ۲۲. و در آن چنين است: تو چشم عكسى و او نور ديده استبه ديده ديده را ديده كه ديده است

صفحه از 350