سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 298

نيست ؛ زيرا كه ضوء در صور ادراكيه نيست و صور ادراكيه در ضوء نيست ، چنان كه عمران خيال كرده است كه فاعليت نمى شود مگر اين كه فاعل و منفعل يكى حالّ در ديگرى شود ، با اين كه هرگاه تسليم كنيم مذهب عمران را در مسئله ابصار باز نافع نيست ؛ زيرا كه شك نيست در اين كه قيام ضوء ممكن نيست به مذاق او مگر در بصر و مدرك و حال آن كه رائى با نفس است و يا قوّه مودعه در ملتقى العصبتين و حس مشترك ، هر كدام كه بوده باشد ، قيام ضوء نخواهد بود . و چون كه اين كلام جدلى بود و در زعم عمران مخالف واقع بود در ابصار، امام عليه السلام منزه از توجه به جدل بودند ، لهذا زعم او را در ابصار ، ابطال و اشاره فرمود به اين كه سبب نور، محض حق است و كلام در آن است نه در شرط ، و ضوء شرط است نه فاعل.
بعد از آن امام عليه السلام التفات نمود به سوى مأمون ملعون ، پس گفت امام عليه السلام : نماز به تحقيق حاضر آمد. پس عمران گفت: يا سيدى! قطع مكن بر من سؤال مرا ؛ پس به تحقيق نازك شد دل من به قبول هدايت از كلام هدايت انجام تو. امام عليه السلام فرمود: نماز مى گزاريم و باز مى گرديم بر سر مطلب. پس امام عليه السلام برخاست و برخاست مأمون، پس امام عليه السلام نماز گزارد در توى منزل و نماز گزاردند مردم در بيرون در پشت سر محمد بن جعفر بن محمد بن على بن حسين عليه السلام ، يلقب ديباجة ، له نسخة يرويها عن أبيه ، روى عنه أحمد بن الوليد بن برد جش، ق امام صادق جخ. ۱
و قال المفيد «ره» في إرشاده:
كان سخيا شجاعا ، و كان يصوم يوما و يفطر يوما ، و يرى رأي الزيدية في الخروج بالسيف ، و خرج على /56/ المأمون في سنة تسع و تسعين و مئة بمكة ، و اتبعه الزيدية الجارودية ، فخرج لقتاله عيسى الجلودي ففرّق جمعه و أخذه فأنفذه إلى المأمون، فلمّا وصل إليه أكرمه المأمون و أدنى منه مجلسه و وصله و أحسن جائزته ، و كان مقيما معه في خراسان يركب إليه في موكب من بنى عمه ، و كان المأمون يحتمل منه ما لا يحتمل السلطان من رعيته ، و توفّي محمد

1.«جش» علامت رجال النجاشي (ص ۳۶۷ رقم ۹۹۳) است و «ق» علامت آن است كه شيخ طوسى وى را از اصحاب امام صادق عليه السلام شمرده است و «جخ» علامت رجال الطوسي (ص ۲۷۵ رقم ۳۹۷۹) است.

صفحه از 350