سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 300

صفت هايى اند حدوث يافته و ترجمه اند مر ذات را، مى فهمد به آنها معانى را و به آن معانى ذات را هر كس كه مى فهمد.
و در دقيق نظر امام عليه السلام توحيد را به هر دو شق سؤال [جواب فرمودند]؛ يعنى سؤال چنين كرده بود عمران كه توحيد به حقيقت است و يا به وصف؟ حضرت فرمودند: به هر دو قسم.
زيرا كه قول امام عليه السلام : إن اللّه مبدأ الواحد ـ الى ـ قوله و ذلك كله، توحيد به حقيقت است؛ زيرا كه آن فقرات ، احوال مرتبه ذات است و از لفظ «ذلك كله» تا آخر ، توحيد به وصف است؛ زيرا كه در مرحله آثار و صفات ، اسمايى حادث مى شود كه ترجمه واقع مى شوند مر ذات را ، پس توحيد ذاتى و وصفى هر دو در مشرب موحدين به دست آمد مجملاً.
چون كه مقصود عمران ، عمرانِ خانه ايقان و تحصيل معرفت صافى ضافى و تكميل عرفان وافى و اخذ دواى شافى از آن طبيب رائف كافى بود، تجديد سؤال نمود ، با اين كه امام عليه السلام سابقا همه اين مطالب را فرمود به قول خود كه «أما الواحد فلم يزل ... الخ». پس سؤال كرد و گفت: آيا خبر نمى دهى مرا از الله تعالى؟
تعبير عمران از ذات خداى تعالى از اوّل بحث تا اين جا كائن اوّل و مكوّن و نظاير اينها بود و در اين جا تغيير تعبير نمودن به لفظ جلاله اشعار دارد بر اين كه رقّتى و نور معرفتى در دل عمران راه يافته است و مايل حق به موجب هدايت و دلالت امام عليه السلام گشته است.
و مى توان «هل /58/ يوجد» به «جيم» خواند؛ يعنى : آيا وجود واجب، موجود است به ذات خود و حقيقت خود بدون مشاركت اسم و وصف و غير كه حقيقت صرفه است كه مرحله هويت است؟ و يا اين كه موجود ممتاز است به وصف و متفرد است از اشيا به وصف كه آن وصف در ممكنات يافته نمى شود ، اگر چه مشاركت بوده باشد در ميانه ذات واجب و ممكنات في الجمله؟
و بنا بر اين كه يوحد ، به حاء مهمله خوانده شود، مراد توحد ذات است به وحدت حقيقيه بدون تعدد، نه به اجزاى خارجيّه و نه به اجزاى عقليه و نه به اعتبار

صفحه از 350