سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 308

فرمايند كه مراد از بودن حروف اوّل ابداع آن است كه آنها اوّل مبتدعات اند تا لازم نيايد بودن حروف نفس فعل خدا. مراد از نور ظهور و انكشاف و تجلى حضرت وجود صرف است در مجالى اكوان و مراد از «هذا الموضع» مقام ابداع است و واضح است كه انكشاف و ظهور اكوان نوريه مترتب است اوّلاً و بالذات بر ذات مقدسه بارى تعالى كه نور صرف است بى شائبه ظلمت امكانى . و تنور و استناره اشيايى كه پرتو ظهور يافته اند به اشعه التفات و نظر رحمت اين نور صرف [است ]كه قيوم اكوان است /66/ و اكوان كه ظاهر و مستنير به سبب اين نور و ظهور ظلى شده اند مترتب بر اين ظهور ظلّى اند اولا و مترتب بر آن نور صرف تعالى شده اند به توسط اين نور ظلى.
پس اكوان به شرف ظل ظل خدا بودن سر افراخته اند ، چنان كه ضوء ظاهرى و نور امكانى اولا بر مضى ء بالذات ترتب دارد و بعد از آن روى بر مستضى ء آرد، با مراتب تنزل و ضعفى كه محسوس است و همچنين مراتب ضوء كه مختلف است به شدت و ضعف ، مترتب است بر ضوء اوّلاً و بالذات و بر مضى ء به توسط ضوء. پس چيزى كه از ذات حق صادر شد ، نورى است كه منشأ اشيا و اكوان است و اشيا و اكوان ظاهره مجعوله، مفعول و مستضى ء به آن صادر اوّل شده اند.
و گفتيم كه: اوّل فعل ذات حق نور است؛ زيرا كه غير نور نمى تواند مترتب بر نور شود و صادر از نور نور است و ظلمت از او به قاعده تقابل نور و ظلمت دور است . و از مضى ء بالذات نمى تراود مگر ضوء ، و اكوان امكانيه ظاهره مجعول و مفعول و مستضى به اوست.
بعد فرمود: والحروف هي المفعول بذلك الفعل ؛ يعنى : حروف ، مفعول و مخلوق به اين فعل است كه آن فعل ابداع است ؛ زيرا كه حروف اند كه ظاهر مى شود به آنها اشيا و اين حروف همان بسايط است كه اصول و بناى تركيب كلام به آنهاست.
و فرمود: و العبارات كلها من اللّه عز و جل ، علّمها خلقه؛ و عبارات همه آنها از خداوند تبارك و تعالى است كه تعليم فرمود خدا آن عبارات را مر خلق خود را .
و به اين كلام ساقط شد توهم قاصر اين كه گفته اند كه : بسايط حروف و اصول مركبات معروف از خداست نه مركبات كه فروع آن اصول اند.

صفحه از 350