سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 314

شرح:
و چون كه امام عليه السلام در عبارت سابقه فرمود: و الحروف لا تدلّ على غير نفسها، مأمون نفهميد مقصود امام عليه السلام /72/ كه فرمود : «حروف دلالت ندارد بر غير نفس خود و معنى را حامل نيستند» و مأمون ديد كه كل معانى را بجز مبانى قالبى نيست ، استفسار نمود كه چگونه حروف دلالت ندارند بر معانى غير نفس خود آنها و حال آن كه كل معانى از الفاظ دانسته مى شود و اذهان از راه الفاظ پى معانى مى رود؟
امام عليه السلام بيان فرمود: به درستى [كه] معانى حادث مى شوند به سبب تراكيب حروف و نيست معانى در بسايط مبانى معروف؛ زيرا كه به درستى كه خداوند تبارك و تعالى جمع نمى كند از آن بسايط چيزى را از براى غير معنى ابدا ، پس مركبات الهيه از آن حروف بسايط دلالت دارند بر معانى و نمى شود دلالت مگر از براى معنى حادثى كه نبود پيش از تركيب، پس نمى شود در مَرتبه بسايط معنى غير ذات خود آنها ، بلكه در آن مرتبه نفس حروف اند فقط.
و قول امام عليه السلام : فإذا ألف منها، اشاره است بر جميع اقسام فعل از ثلاثى فصاعدا. و ابتدا به اربعه فرمود نه بر ثلاثه و حال آن كه در لغت عرب اصل فعل ثلاثى است ؛ زيرا كه غلبه وجود او در لغت عرب اصل شده است و وجود اصل ، مغنى از ذكر است به اين كه به لفظ او اقل (فعل ثلاثى) هم ذكر شده است.
عمران گفت: پس چگونه از براى ما ممكن مى شود معرفت حقيقت اين كلام و دليل بر واقعيت اين مرام؟ آن حضرت جواب داد كه دليل ، بداهت احوال انام است در ايام. بيانش آن است كه: در وقتى كه اراده معنى ندارى بجز نفس حروف بسيطه، ذكر مى كنى بسايط را فردا فردا ، پس مى گويى: «ا ب ث ج ح خ» تا هر جايى كه ذكر مى كنى و در اين حال بجز نفس حروف بسيطه مدلولى مخيل نيست و معنايى در ذهن ، محصَّل نه. پس زمانى كه تأليف كلمات از آنْ حروف كردى و جمع كردى از بسايط ، مركباتى را و گردانيدى آن مركبات را اسم /73/ از براى ذاتى و يا از براى معنى مرآتى و از براى هر قسم معنى كه مطلوب تو است ، مى شود اين مركبات دليل از براى آن معنى در حالتى كه خواننده است آن لفظ ذهن سامع را به سوى آن معنى.

صفحه از 350