سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 317

مى شود : «كما تدل الأسماء و الصفات بناء على الحدود التي هى التربيع و التثليث والتسديس على الإحاطة». و اين معنى دلالت بر محاط بودن خدا ندارد و اين صورت هم صحيح است و باز درست مى شود كلام. و هرگاه لفظ «على» را بر ظاهر خود بگذاريم ، درست نخواهد شد و چند نسخه كه در پيش مترجم بود ، لفظ «على» را داشت.
الحاصل : مقصود از اين كلام آن است كه همچنانى كه صفات و اسماى كماليه دلالت بر وجود و كمال دارند ـ چنان كه سابق ذكر شد ـ از قبيل علم و قدرت و اراده و غير اينها از ائمه سبعه مذكوره، صفات اضافيه هم دلالت بر كمال و وجود دارند /76/ و دلالت بر تعدد در ذات و تحدد حقيقت و تقدر انيت و انفعال از غير ندارند تا اين كه گفته شود كه اين صفات ممكن نيست بر ذات صادق شود و با ذات متقدر و متحدّد شود به جهت صدق اين صفات.
و بعد از اين ، استدلال فرمود از براى اين كه اين صفاتِ غير داله بر تحديد صادق اند بر ذات ، و صفات داله بر تحديد صادق نيستند ، به قول شريف خود : لأنّ اللّه تعالى تدرك معرفته بالصفات ، ولا تدرك بالتحديد ... ؛ زيرا كه خداى تعالى درك مى شود معرفت او به صفات و اسماى غير داله بر تحديد و درك نمى شود معرفت او به اسماى داله بر تحديد از قبيل طول و عرض و لون و وزن و قلّت و كثرت و مانند اينها از امور حسيه جسمانيه ؛ زيرا كه صدق اين اسما موقوف است بر صدق مبدأ اشتقاق و ممكن نيست صدق چيزى از اين مبادى بر ذات بارى تعالى.
و حاصل استدلال اين است كه ادله قاطعه ، قائم است بر اين كه ذات بارى تعالى اتصاف به صفات ذاتيه كماليه و اضافيه دارد و بر اين كه ذات بارى تعالى محل انفعال و حلول نمى شود. نتيجه مى دهد كه اتصاف ، موجب حلول صفات بر ذات نمى شود و لكن باب استدلال به قانون دليل إِنّى از براى معرفت ، مفتوح است. كل صفة تابعة لموصوفها ، و وجود التابع دليل لوجود متبوعه ، فكل صفة دليل بوجود موصوفها. و به وجود مخلوقات به قاعده احتياج ممكن در طرف وجود و عدم بر مرجّح غنى الذات مشروح است و الاّ لازم آيد تسلسل و يا ترجيح بلا مرجِّح.

صفحه از 350