سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 318

و محتاج نمى شود در تحصيل اين معرفت طالبى كه آمد و شد فكرى و حركت ذهنى از معقول به مجهول مى كند به سوى رويه عينى عين ذات و استماع سمعى و لمس دستى كه از جسمانيات است و در /77/ در نظر مقيدان عالم جسمانى اقواى طرق است. مجملاً طالب معرفت كه به اين طرق مبينه در كلام امام عليه السلام مشى كرده باشد ، محتاج نمى شود به سوى اين كه ذات بارى تعالى را احساس نمايد و احاطه قلبى به ذات به هم رساند ، بلكه انتقال مى نمايد ذهن به معرفت بارى تعالى از راه ملاحظه احتياج ممكن به غير و غناى بارى تعالى از غير و امثال اين ملاحظات.
و باز استيناف استدلال فرمود به اين كه هرگاه صفات خدا دليل از براى معرفت نباشد و اسماى بارى تعالى داعى به سوى او نباشد و «معلمه» از خلق ـ يعنى صورت علميه كه حاصل مى شود از براى خلق ـ ادراك نكند خدا را به بحقيقته و ممكن نشود كه معلمه مطابق به ذات بارى تعالى بشود، هر آينه مى شود عبادت خلق مر اسما و صفات را ، نه ذات را؛ يعنى از براى مفهومات اين اسما و صفات كه فهميده مى شود از اين الفاظ و معلوم است كه اين مفهومات غير خداست.
و باز اعاده استدلال فرمود به قول شريف خود: فلولا أنّ ذلك كذلك لكان المعبود الموحد غير اللّه ؛ هرگاه نبود اين كه اسما و صفات دلالت بر ذات خدا كرده باشند، هر آينه مى شد معبودِ توحيده كرده شده غير از خدا از اين مفهومات و حال آن كه معلوم هر احد هست كه عقل عاقلى نمى تواند حكم كند كه مفهومى از مفاهيم «واحد لا يتعدد» است، زيرا كه هر مفهوم متعدد مى شود به تعدد حصول او در ذهن، بلكه به تعدد ملاحظه ذهن واحد و واضح است كه اسما و صفات ، غير از خداست. پس مطلب ثابت شد.
و اين كلام از امام عليه السلام گويا در رد اهل تعطيل است و آنها جماعتى اند كه قائل اند بر اين كه: اسما و صفات بر آن معانى كه ما از آنها مى فهميم ، صدق بر خدا ندارد ، بلكه ممكن نيست تصور خدا به وجهى از وجوه اصلاً و نفى كرده اند اشتراك مفهومى را در ميانه واجب و ممكن ، و معتقد چنين اند كه هر دو شئ كه اشتراك در امر عرضى داشته باشند ، لابد /78/ كه در ذاتى نيز مشترك باشند به قاعده «كل ما به الاشتراك العرضي

صفحه از 350